فوتبالیها امین قاسمینژاد را میشناسند. بازیکنی که بعد از ۳۰ سالگی چهره شد و از همین جا میتواند سوژه یک کار کارشناسی و تحقیق دانشگاهی باشد. چرا باید یک استعداد بهترین سالهای جوانی را از دست بدهد؟
قاسمینژاد در پدیده ستاره لیگ شد، تیمی که امروز دیگر وجود ندارد؛ با وجود تمام استعدادهای فوتبال خراسان در تاریخ این کشور و داشتن ورزشگاهی که آرزوی بسیاری از شهرهاست. قاسمینژاد به استقلال آمد. در همان دوران اتفاقات بسیاری افتاد؛ او در لیست فرهاد مجیدی نبود اما خودش دلش میخواست استقلالی شود. پس به تهران آمد و به منزل دوست قدیمیاش فرشاد فرجی رفت که بازیکن پرسپولیس بود.
به گفته خود قاسمینژاد در برنامه شبهای فوتبالی شبکه ورزش، فرجی و سیدجلال حسینی و چند نفر دیگر برای او با یحیی گلمحمدی صحبت کردند. قاسمینژاد زیر نظر این مربی ستاره شد و داخل پرانتز یادتان باشد که نحوه رفتن گلمحمدی از پدیده به پرسپولیس هنوز هم میتواند سوژه یک بررسی و آسیبشناسی مدیریتی در کشورمان باشد! قاسمینژاد تایید کرد که مدیربرنامهاش وارد باشگاه پرسپولیس شده و کم نیستند کسانی که میگویند خودش هم داخل اتومبیل در کوچه بالایی نشسته بود! خبر بلافاصله به برادران مجیدی رسید و او از همانجا به باشگاه استقلال رفت و قرارداد بست.
اینجای روایت امین نیاز به سند و مدرک دارد؛ اینکه قاسمینژاد بابت پول رضایتنامهاش چک داد و پس از آن این چکها پاس نشد که اگر چنین بوده و فرهاد مجیدی زیر قول و قرارش زده باشد، دوباره یک آسیبشناسی مدیریتی میخواهد. اما اینکه فرزاد مجیدی آن جمله معروف را پس از جذب قاسمینژاد گفت که «دربی نقل و انتقالات را بردیم» و با این کار فشاری مضاعف روی این بازیکن تازهوارد گذاشت، را همه به یاد دارند و آن هم بماند برای بحثی دیگر.
اینجا با آن جمله طلایی قاسمینژاد کار داریم که گفت «فرهاد مجیدی دو سال از زندگی مرا از بین برد. او اعتقادی به من نداشت اما مرا خرید فقط برای اینکه به پرسپولیس نروم»! البته که فرهاد مجیدی حق دارد نظر خود را در این باره بگوید اما تا همینجا سوالاتی بزرگ در ذهن همه نقش بسته است. همه میدانیم که استقلال و پرسپولیس دولتی هستند و از کیسه بیتالمال تغذیه میشوند.؛ چرا باید پول بیت المال در این دو باشگاه صرف خرید بازیکنی شود که قرار نیست در تیم بازی کند؟ به شهادت خود قاسمینژاد او هر بار بازی کرده خوب بوده و در تمرینات نیز مهره مفیدی بوده اما مربی به او بازی نمیداد!
نکته دوم این است که با حضور قاسمینژاد در لیست استقلال جا برای یک بازیکن از بین رفت. همه میدانند که پوشیدن پیراهن این دو باشگاه آرزوی تمام فوتبالیستهاست. پس چرا باید مربی یک جا را به همین سادگی از بین ببرد؟ تصور کنید به جای قاسمینژاد ۳۵ ساله یک جوان ۱۸ ساله وارد لیست استقلال میشد که میتوانست تا ۱۵ سال به درد فوتبال ایران بخورد… فرهاد مجیدی با استقلال قهرمان شد و بسیار محبوب است اما این به آن معنی نیست که همه کارهای او درست است و کسی حق پرسش در مورد تصمیماتش را ندارد. حالا همه استقلالی ها منتظر پاسخ او به امین هستند.
و نکته آخر اینکه وقتی یک بازیکن ۳۵ ساله با چنین ضربه روحی مواجه میشود، به احتمال زیاد فوتبالش تمام خواهد شد. دیدیم که قاسمینژاد حتی در گلگهر نیز ناکام بود و دو سال طول کشید تا دوباره خود را پیدا کند. اما او یک استثناست و چه بسیار کسانی که بعد از چنین اتفاقی به کلی از فوتبال محو شدند.
البته که نقش خود بازیکن نیز در انتخاب تیم و گرفتن تصمیمات بسیار مهم است اما فراموش نکنیم کمتر بازیکنی میتواند به پیشنهاد این دو تیم «نه» بگوید. اینجا نقش بیشتر برای مربی است و مدیران باشگاه که درست تصمیم بگیرند؛ آنها تجربه و مسئولیت بیشتری دارند و باید پاسخگوی تصمیمات خود باشند.
در فوتبال روز دنیا هستند تیمهایی که برای تضعیف رقبا بازیکنان ستاره آنها را میخرند یا بدون نیاز به بازیکنی او را میخرند تا به رقیب نپیوندد. اما فراموش نکنیم که آنجا فوتبال کاملا حرفهای و شخصی است و قرار نیست از کیسه بیتالمال چنین سیاستهایی اجرایی شود. پس مثال آوردن از بایرن مونیخ در این موضوع کاملا بیربط خواهد بود!