تولید محتوا
نرمافزار یادشده به بررسی توالیهای آکورد به آکورد بر اساس متغیرهایی مثل سطح بالا یا پائین غافلگیری و ابهام پرداخت. برای مثال برخی توالیها شامل شگفتی و ابهام کم بودند که با آکورد کمشگفتی و کمابهام دیگری همراه بودند، در حالی که در برخی دیگر یک آکورد کمشگفتی و کمابهام با یک آکورد کمابهام اما پرشگفتی همراه بود.
در گام بعد، پژوهشگرها ۹۲ بخش موسیقیایی برای توالیهای چهار آکوردی ایجاد کردند که هر کدام نمایشگر هشت ترکیب مختلف از ابهام و شگفتی بود. آنها سپس از ۵۲۷ داوطلب خواستند که به مجموعههای مختلفی از این هشت الگوی آکورد گوش دهند و همزمان به تصویر سایهنمای آنلاین از بدن انسان نگاه کنند.
از شنوندهها خواسته شد روی بخشهایی از بدن که حس میکنند در ده ثانیه پس از شنیدن موسیقی واکنش فیزیکی دارند، کلیک کنند. سپس یک پرسشنامهی آنلاین را دربارهی احساساتی که هنگام شنیدن آکوردها به دست آوردند، کامل کردند.
بر اساس یافتهها، وقتی سه آکورد اول از الگوی پیشبینیپذیر پیروی کنند، احساسات بدنی ارتباط زیادی با آکورد چهارم داشتند. اگر آکورد چهارم تابع الگوی قابل انتظار باشد، افراد در شکم خود هیجانهایی را احساس میکنند، اما اگر از الگوی قابل انتظار منحرف شود، این تغییر را در اطراف قلب خود حس میکنند.
در رابطه با احساسات، شرکتکنندگان حس آرامش، رضایت و نوستالژی را هنگام شنیدن آکوردها بر اساس الگوی پیشبینیپذیر گزارش کردند. وقتی سه آکورد اول پیشبینیپذیر و آکورد چهارم بدون شگفتی باشد، حس اضطراب و تعجب آنها در مقایسه با دیگر تنظیمها کاهش مییابد.
این یافتهها نشان میدهند موسیقی نهتنها گوشهایمان، بلکه بدن و قلبمان را نیز لمس میکند. موسیقی قدرت برانگیختن احساساتی قوی در بدن را دارد و میتواند ما را راهنمایی کند تا چشمانداز عاطفی درونی خود را به گونهای که کلمات نمیتوانند، درک کنیم. چنین درکی روزی میتواند به مداخلات بهتر در زمینهی سلامت روان منجر شود.
source