به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری «راه آرمان»؛ شهید «جلال خالصی» نهم تیر ۱۳۴۵، در روستای دوساری از توابع شهرستان جیرفت به‌دنیا آمد. تا پایان مقطع ابتدایی درس خواند. به‌عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. چهارم دی ۱۳۶۵ در ام‌الرصاص بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر وی مدت‌ها در منطقه به‌جا ماند و پس از تفحص سال ۱۳۷۴ در گلزار شهدای زادگاهش به‌خاک سپرده شد.

وصیت‌نامه شهید جلال خالصی:

بسم الله الرحمن الرحیم

پدر عزیزم سلام علیکم. پدر عزیز و بزرگوارم اصلاً نگران من نباش. من خودم از خداوند تبارک و تعالی خواستار شهادت شدم خودم خواستم در راه او شهید شوم خودم خواستم همنشین شهدا باشم و این را از خداوند با گریه و زاری خواستم.

پدر عزیز هر چند که سخت است ولی به‌خاطر خدا تحمل کن هر چه می‌خواهی گریه کن که گریه بر شهید اجر عظیمی دارد. پدر جان من برای شما فرزند خوبی نبودم شما در حق من خیلی زحمت کشیدید. به‌قدری برایم زحمت کشیده‌اید که قابل وصف نیست.

پدرجان به بزرگواریت، به حق پدریت، به حق حسین و اصحاب حسین و به‌ بزرگی خداوند متعال از تقصیرات بنده در گذر و مرا حلال کنید من نتوانستم جبران زحمت‌های شما را بکنم من مدیون شما هستم مرا عفو کن.

ببخش که نتوانستم خدمت شما را بکنم. پدر جان ناراحت نشو که من رفته‌ام مصلحت خدا بود که من شهید شوم پدرجان قدر خودت را بدان که در پیش رسول (ص) و علی علیه‌السلام آبرومند هستی. پدر جان خدا را شکر کن که چنین نعمتی نصیبت شد. پدر جان هر چه شده یقین بدان که فقط برهی رضای خداوند است امیدوارم که خداوند گناهانت را از اول تا آخر بیامرزد خداوند هدایتت کند ان‌شاءالله.

مادر عزیزم سلام. مادر عزیزم قدر خودت را بدان مرتبه و مقام خودت را در نزد خداوند حفظ کن که خداوند از میان خانه‌های روی زمین به این بزرگی،خانه تو را انتخاب کرده مادر جان قلب خودت را برای رضای خدا آرام کن من هدفم رضای خدا بود و برای رضای او تمام سختی‌ها را تحمل کن خودم از خداوند خواستم شهادت را نصیبم کند.

مادرجان خیلی از مردم می‌آیند و نمک روی زخم می‌پاشند. مادرجان اصلاً ناراحت و نگران نشو فقط خدا را یاد کن. مادرجان راستش را بخواهی زندگی کردن برای من در دنیا تنگ بود. مانند مرغی بودم در قفس که هر چه زودتر می‌خواستم پر بگیرم مادر جان نگران من نباش.

 مادرجان و پدرجان قدر این امام را بدانید قدر این جنگ را بدانید این جنگ یک نعمت است، این جنگ جنگی است که پیغمبر اسلام (ص) و علی علیه‌السلام از آن خبر می‌دهند این جنگی که ما داریم ان‌شاءالله متصل خواهد شد به انقلاب امام زمان. پس در آن شرکت کنید یک روزی تمام می‌شود بعد همه‌تان پشیمان می‌شوید.

پدر و مادرم هر گونه بدی یا نافرمانی یا عملی که مورد انتظار شما نبوده از من سر زده مرا به حق بزرگواری خودتان عفو کنید مادر جان شیرت را حلالم کن. مادرجان و پدرجان کاری کنید که محمود و مهدی به یک جایی برسند. بگذارید درس بخوانند امیدوارم که همگی شماها مورد لطف و مرحمت خداوند قرار گیرید. برادران عزیز و بزرگوارم شما ها بر گردن من حق دارید. برای من خیلی زحمت و سختی کشیدید و من نتوانسته‌ام حتی یکی از این زحمت‌های شما را جبران کنم. برادران هر گونه بدی، پرحرفی، حرف بدی، هر گونه زشتی از من دیده‌اید به بزرگواری خودتان عفو کنید.

همگی سعی کنید که مؤمن باشید سعی کنید که دوست خدا باشید خداوند شما را می‌خواند به طرف خدا روی آورید از گناه بپرهیزید و نماز را بپا دارید پدر و مادرم را دلداری بدهید عمو و عمه مرا حلال کنید. مرا ببخشید دوستان عزیز، رفیقان به جبهه روی آورید، خداوند شما را ان‌شاءالله هدایت کند.

به خدا قسم کشته شدن در راه خداوند خیلی شیرین است جهاد کردن برای رضای خدا خیلی اجر دارد برادرانم یک خورده تکان بخورید و به خود بیایید این قدر برای این دنیا که دست هیچ‌کس به آن نرسیده زحمت نکشید. برای خاطر خودتان می‌گویم. آن‌هایی که به‌دنیا دل بستند چی گیرشان آمد همه را گذاشتند و رفتند. به خدا قسم که این جنگ، جنگ اسلام و کفر است بیایید و در این جنگ شرکت کنید و خودتان را با خدا آشتی دهید. من که تا جان داشتم برای خدا جنگیدم و اگر هم باز زنده شوم می‌جنگم. حالا شما خودتان می‌دانید. پشیمان می‌شوید.

خواهران گرامی‌ام هر بدی که از من ناخلف دیده‌اید عفو کنید شاید خداوند رحمی به حال من بدبخت بکند. مرا ببخشید و عفو کنید که فردای قیامت چیزی ندارم که به شما بدهم از تقصیراتم در گذرید. از کشته شدن من هیچ‌گونه ناراحتی نداشته باشید که خودم خواستار شهادت بودم.

منبع: نوید شاهد کرمان

انتهای خبر/م https://armanekerman.ir/vdceww8zejh8eei.b9bj.html


source

توسط mohtavaclick.ir