سیلوسایبین، مادهای توهمزا و روانگردان است که در قارچهای سیلوسایبین یافت میشود. ما معمولاً این مادهی مخدر را با نام مجیک ماشروم یا قارچ جادویی میشناسیم. این ماده ظاهرا میتواند به درمان برخی اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب کمک کند؛ اما هنوز بهطور کامل نمیدانیم سیلوسایبین چگونه شبکههای مغزی را تغییر میدهد. محققان در مطالعهای جدید تلاش کردهاند تا با تصویرسازی تأثیر این ماده بر مغز، به این دسته پرسشها پاسخ دهند.
گروه محققان از دانشگاه پزشکی واشینگتن در سنت لوئیس، با استفاده از دهها اسکن مغزی، تصویری ارائه دادهاند که تغییرات مغز انسان را تحت تأثیر سیلوسایبین، به نمایش میگذارد. اسکنهای مغزی از مغز افراد شرکتکننده در مطالعه تهیه شدهاند که پیش از امآرآی مغز، سیلوسایبین دریافت کرده بودند.
چرخش رنگارنگی که در تصویر زیر دیده میشود، در واقع نقشهای حرارتی از تغییرات ایجادشده در مغز است. طیف رنگهای قرمز، نارنجی و زرد در تصویر، نمایانگر انحراف معنادار مغز از الگوهای فعالیت عادیاش است. رنگهای آبی و سبز نمایانگر فعالیت عادی مغز هستند که در شبکههای عملکردی یا مسیرهای ارتباطی عصبی که مناطق مختلف مغز را به هم متصل میکنند، ظاهر میشوند.
مطالعهی جدید که در مجلهی نیچر منتشر شده است، با ارائهی دیدگاهی نادر از طوفان عصبی مغز، تأثیر روانگردان سیلوسایبین بر مغز را به نمایش میگذارد. محققان میگویند این تصویر ممکن است نقشهای بالقوه برای درک بهتر تأثیر ترکیبات روانگردانی مانند سیلوسایبین، الاسدی و اکستازی بر درمان دائمی اختلالاتی مانند افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات روانی، ارائه دهد.
سیلوسایبین برخلاف هر مادهی دیگر، تأثیر وسیع و گستردهای روی کل مغز دارد
دکتر نیکو دوزنباخ، استاد عصبشناسی در دانشگاه واشینگتن و نویسندهی ارشد مطالعه، به نیویورکتایمز گفت: «سیلوسایبین، برخلاف هر مادهی مخدر دیگری که آزمایش کردهایم، تأثیر وسیع و گستردهای روی کل مغز دارد که کاملاً غیرمنتظره است. مشاهدهی وسعت این اثر روی مغز بسیار حیرتانگیز بود.»
شرکتکنندگان در مطالعه، هفت بزرگسال سالم بودند که به هرکدام یا یک دوز سیلوسایبین یا دارونما به شکل متیلفنیدات، نسخهای ژنریک از گروه آمفتامین ریتالین، داده شد. هر شرکتکننده در مجموع ۱۸ بار تحت اسکن مغزی قرار گرفت که قبل، درطول و بعد از دریافت دوز اولیه گرفته شد. چهار نفر از شرکتکنندگان، شش ماه بعد سیلوسایبین اضافی دریافت کردند.
هرچند اسکنهای مغزی افراد دریافتکنندهی متیلفنیدات نیز از بروز تغییرات حاد در الگوی فعالیتهای مغزی خبر میداد، ناهنجاری و اختلالات عصبی در افرادی که سیلوسایبین مصرف کرده بودند، سه برابر بیشتر بود.
بخش بزرگی از اختلالات در بخشهایی از مغز رخ داد که در تفکر دروننگرانه مانند خیالپردازی و یادآوری نقش دارند. این مناطق از مغز، به افراد کمک میکند تا هویت خود را توصیف کنند.
اسکنهایی که چند روز و چند هفته بعد از دریافت مادهها گرفته شده بودند، نشان داد که مغزهای مصرفکنندگان سیلوسایبین بهطور اساسی به حالت نرمال بازگشته است، اما تغییرات کوچک و عمدهای نیز بهجای مانده بود که نشان میدهد آثار سیلوسایبین حتی پس از خروج این مادهی مخدر از بدن فرد، تا مدتها در مغز او باقی میماند.
دکتر یان رامیکرز، استاد روانداروشناسی در دانشگاه ماستریخت هلند، میگوید اسکنهایی که تأثیر ماندگار سیلوسایبین بر مغز را به نمایش میگذارد، همچنین نشان میدهد که مزایای بعضی از درمانها با مواد روانگردان نیز دائمی نیست. او خاطرنشان میکند که درمان با سیلوسایبین حتی اگر مؤثر واقع شود، ماندگار نیست و در برخی موارد، به تمدید مجدد نیاز دارد.
دکتر جاشوا سیگل، عصبشناس و نویسندهی اصلی مطالعه، میگوید: «به نظر میرسد سیلوسایبین شبکهی حالت پیشفرض مغز یا مجموعهای بههم پیوسته از نواحی مغزی را مختل میکند که معمولاً وقتی مغز روی موضوع خاصی متمرکز نیست، فعالیت میکنند. در مقابل، شبکهی حالت پیشفرض در شرکتکنندگانی که متیلفنیدات دریافت کردند، ثابت باقی ماند. فعالیت در این شبکهها تحت تأثیر سیلوسایبین، بسیار بینظم بود و مرزهای بین شبکهها، اساساً از بین رفته بود.»
آثار سیلوسایبین حتی پس از خروج ماده از بدن فرد، تا مدتها در مغز او باقی میماند
سیگل، نابهسامانی در فعالیت شبکهها را به «موج مکزیکی هماهنگ تشویقکنندگان در استادیوم» تشبیه میکند. میلیونها نورون در فعالیتهای عادی روزمره بهطور همزمان با یکدیگر کار میکنند، اما زمانی که مادهی روانگردانی مانند سیلوسایبین مغز را در بر میگیرد، فعالیت نورونها آشفته میشود؛ دقیقاً مثل این که هزاران تشویقکننده در استادیوم ناگهان و بهطور تصادفی، دستهای خود را بالا ببرند.
جیدا سیالی، عصبشناس شناختی در دانشگاه جانز هاپکینز، میگوید وقتی از شرکتکنندگان تحت تأثیر سیلوسایبین درخواست میشد تا به پرسشهای سادهای پاسخ دهند که آنها را وادار به تمرکز بر اتفاقهای اطرافشان میکرد، تغییر چشمگیری در تصاویر مغز رخ میداد. این چنین درخواستها که در این زمینه به عنوان «تکنیک بازگرداندن به زمین» یا با اصطلاح پایینآوردن شناخته میشوند، میتوانند برای مدت کوتاهی شرکتکنندگان را از هیجان روانگردان خارج کنند. در این نمونه، ضربهی روانی مواجههی ناگهانی با واقعیت، در اسکنهایی منعکس شد که آرامسازی مختصری از فعالیت مغز را نشان میدادند. او میگوید این نمونه قبلاً هرگز مشاهده نشده بود.
دکتر سیگل میگوید فعالیت بههمریختهی مغز، به احتمال زیاد عاملی برای ایجاد انعطافپذیری عصبی، توانایی مغز برای شکلدادن به روشهای جدید تفکر و نشانهای از این است که چگونه مادهی مخدر روانگردان میتواند به بیماران در شکستن الگوهای فکری مخرب کمک کند. او میافزاید: «روانگردان تقریباً شما را به انسانی متفاوت تبدیل میکند.»
یافتههای مطالعه از نظریهای پشتیبانی میکند که میگوید روانگردانها، با استفاده از تجربهی قوی تجسم (یا تصور)، تحریف زمان و مکان و ایجاد احساس جدایی از خود، بخش مهمی از فرآیند درمانی هستند. به عبارت دیگر، درمانهایی که از این نوع روانگردانها استفاده میکنند، این ویژگیها را به عنوان بخش اساسی از روند درمان به کار میبرند تا به بهبود فرد کمک کنند. چنین فرضیهای بدیهی به نظر میرسد، اما در بین برخی محققان که بعضیشان در حال ساخت ترکیباتی جدید با هدف ارائهی مزایای مواد روانگردان بدون ایجاد آثار سردرگمکننده هستند، پذیرفته نشده است.
دکتر سیگل میگوید نتایج مطالعه، میتواند با نظریهای که توسط برخی محققان مطرح شده است و بر اهمیت بالای اثر دارونماها (فرد بدون دریافت داروی روانگردان و به دلیل تصورات و انتظاراتش، بهبود مییابد) میافزاید، مقابله کند. در مطالعات روانگردانها، معمولاً درصد چشمگیری از شرکتکنندگان بدون دریافت داروی روانگردان واقعی، بهبود در سلامت روان خود را گزارش دادهاند.
source