وارد خانه شدیم فضای خانه بسیار سنگین بود خانوادهای که شهید ۱۴ ساله داشت همچون حسین فهمیده و فرزندی که در بیمارستان مانده بود و هوشیاری نداشت و مادری که خودش هم جانباز شده بود؛ وقتی کنارش نشستیم خواستیم برایمان وقایع را روایت کند.
مادر شهیدِ ۱۴ ساله حمله تروریستی کرمان قبل از هرچیز در پخش زندهای که در حال انجام بود، گفت: از مردم میخواهم دعا کنند که داغدار فرزند دیگرم نشوم.
دوباره ادامه میدهد: که دیروز (روز حادثه) در گلزار شهدا داشتیم برمیگشتیم که صدای انفجار مهیبی بلند شد، در حال راه رفتن بودم که حس کردم بدنم داغ شده است و ناگهان دستم از خون پر شد.
باورم نمیشد که خون از سَرِ امیرمهدیِ چهار سالهام بر شانهام میریزد که در بغلم بود و امیرحسین هم کمی جلوتر بر زمین افتاد، نمیدانم که ترکش به کجای امیرحسین ۱۴ سالهام خورده بود که نقش بر زمین شده و خون از گوشش جاری شده بود، کمی جلوتر که رفتم تازه فهمیدم خودم هم ترکش خوردم اما متوجه نشده بودم.
الان امیرمهدی من در کماست و هنوز هوشیاریاش به سطحی نرسیده که عمل شود؛ از مردم میخواهم برایش دعا کنند بعد از آن روز هم هنوز امیرمهدی کاملاً خوب نشده است.
شرحی از خاطرات بهجای مانده از این شهید ۱۴ ساله را میخوانیم؛
«امتحان»
قبل از شروع مراسم گلزار، امتحان داشت، برای همه امتحانها سنگ تمام میگذاشت.
بعد از اینکه برگهاش را تحویل داد، پشت سر معلم که از او دور شده بود، دوید. نفس نفس زنان گفت: «آقا اجازه، آقا اگه ۱۹/۵ بشیم، بهمون ۲۰ میدین».
معلم از حرف امیرحسین خندهاش گرفت و جواب داد: «حالا تا بعد».
بعدِ معلم شد، بعدِ شهادت امیرحسین؛ معلم از شدت تاثر برگههای امتحان را جستجو میکرد تا به برگه امیرحسین برسد، ورقه امتحان را برداشته بود و دنبال آن ۰/۵ نمره میگشت.
هرچه گشت، هیچ اشتباهی پیدا نکرد؛ او خودش کارش را تمام کرده بود و همه را درست نوشته بود نیازی به ارفاق معلم نداشت.
شهید امیر حسین دهدهی در ششمین روز از اسفندماه ۱۳۸۸ چشم به دنیا گشوده بود در سیزدهمین روز از دیماه ۱۴۰۲ در حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان دیده از جهان گرفت و به خیل شهدا پیوست.
انتهای خبر/ طهماسبی https://armanekerman.ir/vdcexn8zwjh8ewi.b9bj.html
armanekerman.ir/vdcexn8zwjh8ewi.b9bj.html
source