به گزارش گروه فرهنگ و شهادت پایگاه خبری «راه آرمان»؛ در تدارک مراسم عروسی‌اش بودند که خبر حادثه تروریستی کرمان و شهادت اسماعیل عرب در گلزار شهدا همه اطرافیان را در بهت فرو برد.

تالار پذیرایی و مقدمات عروسی با شهادت اسماعیل به هم ریخت. کسی فکرش را نمی‌کرد که اسماعیل قبل از پوشیدن خلعت دامادی، رخت شهادت به تن کند.

پدر سال‌ها سرباز لشکر ۴۱ ثارالله بود و پسر در مسیر حاج قاسم شدن جان داد و این‌گونه گوی سبقت را از پدر ربود و خود را به قافله شهدای گلزار رساند.

این عروسی با تمام عروسی‌هایی که دعوت شده بودیم فرق داشت…

 تِـم عروسی مشکی بود، حتی خود عروس هم مشکی پوشیده بود، نگران به نظر می‌رسید. از پدر داماد می‌پرسیدند؛ داماد کجاست!

با بغض می‌گفت؛ قراری داشته، رفته پی آن.

 این چه قراری‌ست که رفته و نیامده؟ چه قراری مهم‌تر از جشن عروسی؟

مادرش، خوب همه‌مان را سرگرم کرده بود که مبادا دیر آمدن پسرش بشود لقلقه زبان‌ها. مادر است دیگر بلد است همه چیز را درست کند…

داماد اما خودش بهتر از همه ما می‌داند که سیزدهم بهمن نوبت آرایشگاه و تالار و… داشته، اگر می‌خواست برگردد که برگشته بود، داستان چیز دیگری‌ست!

شاید حاج‌ قاسم او را برده‌‌ باشد به تالاری بهتر، این‌بار در بهشت. 

آن‌جا برای عروس هم جا گرفته. منتظرش می‌ماند.

نویسنده: محدثه عرب

انتهای خبر/ن https://armanekerman.ir/vdcjoievtuqexvz.fsfu.html


source

توسط mohtavaclick.ir