هوش هیجانی توانایی تشخیص و شناخت احساسات دیگران است. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، روابط شخصی و حرفه ‌ای بهتری نسبت به دیگران دارند و دارای سطح بالاتر سلامت روان هستند. به طور کلی؛ هوش هیجانی در واقع نوعی مهارت است که به شما در محیط کار و زندگی شخصی کمک می کند و حتی می تواند مسیر شغلی و زندگیتان را تغییر داده و به خوبی ابعاد شخصیتی شما را درگیر می کند. ما در این مقاله به اهمیت هوش هیجانی و مولفه های آن می پردازیم تا با استفاده از آن بتوانید هوش هیجانی خود را تقویت کرده و در روابط خود تغییر ایجاد کنید.

تاریخچه هوش هیجانی

هوش هیجانی

هوش هیجانی به توانایی شناسایی و مدیریت احساسات خود و همچنین احساسات دیگران اشاره دارد. تئوری هوش هیجانی توسط پیتر سالوی و جان دی مایر در دهه 1990 مطرح شد و توسط دانیل گولمن توسعه پیدا کرد. در تحقیقاتی، افرادی که امتیاز بالایی در درک و ارزیابی احساسات دیگران کسب کردند با انعطاف پذیری بیشتری نسبت به تغییرات محیط اجتماعی خود برخورد می کردند. همان طور که گفته شد هوش هیجانی یک مهارت اساسی برای ارتباطات بین فردی است و به یک حیطه مهم در چندین حوزه از جمله در محل کار تبدیل شده است. دانیل گولمن در ابتدا هوش هیجانی را بدین گونه تعریف کرد: هوش هیجانی شامل توانایی‌ هایی مثل انگیزه دادن به خود، مدیریت رفتار های تکانشی، قابلیت به تعویق انداختن امیال، تنظیم هیجان های مختلف مانند خشم، توانایی غلبه بر استرس و همدلی با دیگران است. البته این تعریف در سال 2017 اصلاح شد و مولفه های منحصر به فردی برای هوش هیجانی در نظر گرفته شد.

مولفه های هوش هیجانی

خودآگاهی

دانیل گولمن بر این باور بود که آن چیزی که موفقیت تجاری یک سازمان و یا یک فرد را تعیین می کند هوش هیجانی است. دانیل گولمن چند مولفه برای این نوع از هوش در نظر گرفت که عبارت اند از:

این مولفه درباره شناخت و درک احساساتتان است که به شما در تصمیم گیری و انتخاب بهتر کمک خواهد کرد. خودآگاهی همچنین باعث شناسایی نقاط قوت و ضعف، ارزش های اخلاقی و به طور کلی باعث شناخت بیشتر از شخصیتتان می شود.

قدم بعدی، پس از شناسایی نقاط ضعف و قوتتان، مدیریت احساسات و کنترل هیجانی است. این مسئله به خصوص در تنظیم هیجان های منفی به ویژه خشم بسیار حائر اهمیت است. شما می توانید با تقویت تنظیم هیجانی، مدیریت و کنترل بهتری بر رفتار خود داشته باشید.

انگیزه شاید یکی از مهم ترین دلیل بقا و زنده ماندن هر انسانی است. این مولفه باعث پیشرفت شغلی و روابط شخصی و میان فردی شما شده و در واقع عنصری است که سبب می شود تا فرصت های خود را تبدیل به احسن کنید و نهایت استفاده را از آن ببرید.

خود تنظیمی

این مهارت، شاید کلیدی ترین مولفه هوش هیجانی محسوب شود. همدلی به معنای توانایی قرار دادن خود به جای دیگران و از دیدگاه فرد به شرایط نگاه کردن است. علاوه بر آن شناخت احساسات دیگران می تواند به شما در روابط بین فردی کمک کرده و آن را بهبود ببخشد. بنابراین به آنچه که دیگران برای شما بازگو می کنند، چه به صورت شفاهی و چه از طریق زبان بدن توجه کنید.

  • مهارت های اجتماعی

افرادی که از نظر اجتماعی مهارت بالایی دارند در برخورد با افراد و همکاران خود موفق هستند و عزت نفس بالایی دارند. این افراد پویایی گروه درون سازمانی را افزایش می دهند و هم تیمی های قابل اعتماد و با اعتماد به نفسی هستند که به خوبی از پس حل مسائل مختلف برمی آیند و تغییرات تیم را مدیریت می کنند.

هوش هیجانی در محیط کار

همان طور که اشاره کردیم افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند قابلیت بیشتری در مدیریت شرایط سخت و رهبری گروه دارند. کارکنانی که EQ یا همان هوش هیجانی بالایی دارند در کار های گروهی و تیمی بهتر عملکرده و انگیزه تیم را بالا می برند. علاوه بر آن، اعتماد به نفس بالای آن ها می تواند بر کارایی کلی اعضای تیم اثر مستقیم بگذارد. این افراد منطقی و واقع گرا هستند زیرا خودآگاهی بیشتری نسبت به دیگر افراد دارند و می توانند مسائل را به خوبی ارزیابی و تحلیل کرده و بهترین راه را برای پیشرفت و رضایت شغلی انتخاب کنند.

جمع بندی

هوش هیجانی اولین بار توسط پیتر سالوی و جان دی مایر در دهه 1990 مطرح گردید و دانیل گولمن آن را گسترش داد و پنج مولفه آن را تعیین کرد که شامل: خودآگاهی، خود تنظیمی، انگیزش، همدلی و مهارت های اجتماعی می باشد. افرادی که این نوع از هوش را تقویت کرده اند، اعتماد به نفس بالایی دارند و برای رهبری یک تیم کاملا فرد مناسبی هستند. همچنین این افراد عملکرد و کارایی کلی تیم را ارتقا داده و بهبود می بخشند. ما در این مقاله به تاریخچه و مولفه های هوش هیجانی پرداختیم که آن ها را بشناسید و این هوش را در دونتان تقویت کنید.

source

توسط mohtavaclick