طلاق عاطفی، حتی عنوانش هم به راحتی بیان نمی‌شود. زیرا زوج‌هایی که تصمیم به متارکه‌ای خاموش گرفته‌اند، بدون اینکه بوق و کرنای طلاق را ترجیح دهند، میلشان به سکوت است و تنها با دوستان و نزدیکان خود از این راز مگو سخن خواهند گفت. اغلب زنان قربانیان طلاق‌های عاطفی هستند، زیرا از کودکی گذشتن از حق و سهم خود، کاملا زیرپوستی به آنها آموزش داده شده است، که هرچه شد سکوت کن. حرفی نزنی. دعوا را آغاز نکنی. تو خوب باش، تو بساز. ما در این فرهنگ رشد کردیم. مدارا با هر ناملایماتی، که در نهایت قربانی اصلی آن نیز همین زنان خواهند بود، که متاسفانه در سایه و سکوت، اغلب به دلیل وابستگی‌های مالی و حقوقی که به همسر خود دارند، ترجیح می‌دهند در میان دیواری حائل به زندگی مشترکی ادامه دهند، که چندان فضایی برای به اشتراک گذاشتن در آن نیست.

کاهش آمار طلاق

هرچند باور عمومی، این است که میزان طلاق سال به سال افزایش می‌یابد، اما آنچه آمارها نشان می‌دهد، خلاف این مطلب است. این درحالی است که آماری از طلاق عاطفی داده نمی‌شود و به دلیل اینکه نمی‌توان به آمار دقیقی در این مورد دست یافت، همچنان این نوع طلاق، که حتی برخی نام طلاق را هم به آن نمی‌دهند، شاید بتوان از آن به عنوان نوعی سردی و بی‌تفاوتی مزمن در میان زوج‌ها نام برد. هرچند تبعات این نوع طلاق در درازمدت بر نهاد خانواده و جامعه مشهود خواهدبود. اما بر اساس آماری که از سوی سازمان ثبت احوال کشور منتشر شده طی سال‌های ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۲ تعداد طلاق کاهش یافته است. از سال‌های ۹۶ تا ۱۴۰۲، بیش‌ترین آمار طلاق‌هایی که کمتر از یک سال از زندگی مشترک رخ داده مربوط به سال ۱۴۰۱ با ۲۰۷ هزار و ۸۸۷ طلاق است و این آمار در ۱۴۰۲ به ۲۰۲ هزار و ۱۸۳ کاهش داشته است.

 بیش‌ترین طلاق سال اول تا پنجم ازدواج با ۵۷ هزار و ۷۸۵ طلاق مربوط به سال ۱۳۹۶ بوده و کمترین طلاق در همین بازه زمانی، با رخ داد ۵۰ هزار و ۹۵۶ طلاق مربوط به سال ۱۴۰۲ بوده است.

میزان طلاق بین سال‌های ۵ تا ۱۰ سال طول مدت زندگی مشترک نیز با ۴۷ هزار و ۳۶۰ مورد مربوط به سال ۱۴۰۰ بوده است؛ همچنین سال ۱۴۰۱ بیش‌ترین طلاق با ۳۶ هزار و ۵۶۵ طلاق بین سال‌های ۱۰ تا ۱۵ سال زندگی مشترک بوده است.

همچنین تعداد طلاق بین سال‌های ۱۵ تا ۲۰ سال از زندگی مشترک با تعداد ۲۶ هزار و ۶۶۹ مورد در سال ۱۴۰۲ رخ داده است؛ بر اساس این آمار تعداد طلاق در سال‌های ۲۰ تا ۲۵ سال زندگی مشترک با ۱۶ هزار و ۹۴۵ متعلق به سال ۱۴۰۲ بوده است.

طلاق عاطفی در زوج‌های جوان

طلاق عاطفی زمانی به وقوع می‌پیوندد که زن و مرد در کنار هم زندگی می‌کنند، اما علاقه و توجهی به یکدیگر ندارند. اغلب دلایل این افراد برای زندگی در کنار هم یا داشتن فرزند است و یا مسائل اقتصادی است که هرکدام از شریک‌های زندگی ممکن است که قادر به تامین زندگی خود به تنهایی نباشند. این اتفاق اغلب در مورد زنان در کشور ما رخ می‌دهد.

زنی 40 ساله است و آنقدر آرام است که حتی باورت نمی‌شود تا امروز سر مورچه‌ای فریاد کشیده باشد. به اجبار خانواده سختگیرش به ازدواج با مردی بسیار بزرگ‌تر از خود تن داد. اما بعد از 10 سال زندگی درکنار هم، به قول خودش دوسال است که تنها با همسرش هم خانه هستند و هیچ رابطه‌ای با هم ندارند. می‌گوید به مادرم دوسال است که این مطلب را می‌گویم اما نمی‌خواهد بپذیرد. مدام گریه می‌کند که با هم آشتی کنید و چرا اینطور شد؟ می‌گویم مادر جان اگر اصرار بر ازدواج نداشتی، تنها به این دلیل که دختری آزاد و تحصیل‌کرده بودم، حالا زندگی بهتری داشتم. این زن سال گذشته تصمیم به مهاجرت گرفت و دلیل اصلی‌اش هم سایه خانواده بر زندگی شخصی‌اش بود. خانواده‌ای که به قول او با اصرار به ازدواجی ناخواسته، یک دهه از زندگی‌اش را قربانی کردند.

اما برخی از زنان هم دلیل جدانشدن خود از همسری که رابطه گرمی با هم ندارند را تنها نیازهای اقتصادی عنوان می‌کنند. 38سال سن دارد و مربی ورزش است، اما نه درآمد خود و نه خانواده‌اش، این اجازه را به او نمی‌دهد که طلاق بگیرد. خودش می‌گوید دوخواهر مجرد در خانه دارم و دیگر دلم نمی‌خواهد به خانه پدری‌ام بعد از طلاق بازگردم. توان مالی جدا زندگی کردن را ندارم. همسرم هم می‌گوید اگر فکر کردی که مهریه‌ات را می‌گیری و خانه مجردی می‌گیری، سخت در اشتباهی و من نه مهریه‌ات را می‌دهم و نه طلاق. زن هم به همین زندگی نیمه سرد رضایت داده است. می‌گوید مشکلمان اختلاف فرهنگی است. مرد از خانواده‌ای مذهبی است و از ابتدا با هم سر مسائلی توافق نداشتند. می‌گوید پدر همسرم حتی لباس پوشیدن مرا هم مسخره می‌کند. حالا ارتباط کمرنگی با خانواده همسرم دارم، اما ترجیح می‌دهم به همین زندگی ادامه دهم، تا اینکه به خانه پدرم بازگردم.

هرچند آمار رسمی از طلاق عاطفی در کشور وجود ندارد، اما برخی از مشاوران خانواده معتقدند که درصد بالایی از زوج‌ها، نه تنها در ابتدای ازدواج، بلکه آن افرادی که بیش از 20سال زندگی مشترک دارند، در طلاق عاطفی به سر می‌برند. متاسفانه در اغلب موارد، مرد ترجیح می‌دهد که ازدواج مجددی داشته باشد و زنان نیز سکوت را ترجیح می‌دهند، به داد و فریاد و در خفا، به زندگی در کنار مردی که تنها به قول خودشان خرجی خانه را می‌دهد، ادامه می‌دهد. این اغلب در زنانی اتفاق می‌افتد، که خانه دار هستند و هم طلاق را آبروریزی می‌دانند و هم امکان زندگی مستقل را ندارند. ترس از تنهایی هم یکی از دلایلی است که آنها را به مدارا و سازش کشانده است.

زنان میانسال و پذیرش طلاق عاطفی

زنی 60 ساله و ورزش کار است. به بیش از دو ورزش به صورت حرفه‌ای می‌پردازد و توانایی مالی محدودی هم برای خودش دارد. در یک کارگاه خیاطی کار می‌کند. می‌گوید با همسرم سال‌هاست که هیچ ارتباطی نداریم، تنها وعده‌های غذایی را در سکوت میل می‌کنیم و هرکس به دنبال کار خود می‌رود. با این حال برای برخی فعالیت‌ها باید اجازه همسرش را داشته باشد. مثلا وقتی می‌خواهد با گروه ورزش خود به سفر برود، باید از همسر کسب اجازه کند. همسری که به قول خودش تنها خرج خانه را می‌دهد. دلیل این زن برای جدانشدن این است که خانواده همسرش با او بسیار مهربان هستند. می‌گوید با خودش هم منابع مالی مشترکی داریم، که ممکن است اگر تصمیم جدی به طلاق بگیرم، همه حق و حقوقم را ندهد. بنابراین به قول خودش بهای ماندن درکنارش و زندگی در سکوت، بهتر است تا اینکه بخواهد مستقل شود و به قول خودش آبروریزی راه بیندازد. او که صاحب دو دختر است، می‌گوید فرزندانم هم ترجیح می‌دهند که طلاق نگیرم. می‌گویند مقابل خانواده‌های همسرانمان آبروریزی می‌شود. اما همه افراد هم تن به سازش نمی‌دهند، چنانکه سازمان ملی آمار بیان می‌کند که طلاق‌هایی را به ثبت رسانده است که عمر زندگی مشترک بیش از ۳۰سال بوده است، این آمار نشان می‌دهد که ۱۰ هزار و ۴۳۶ طلاق بیش از ۳۰ سال در سال ۱۴۰۲ رخ داده است.

این درحالی است که بر اساس این آمار، تعداد طلاق در سال‌های ۲۰ تا ۲۵ سال زندگی مشترک با ۱۶ هزار و ۹۴۵ مورد متعلق به سال ۱۴۰۲ بوده است. آمار سازمان ملی آمار ایران نشان می‌دهد بیش‌ترین تعداد طلاق در بین زوجینی که ۲۵ تا ۲۹ سال با یکدیگر زندگی کرده‌اند با تعداد ۷ هزار و ۲۷۳ طلاق در سال ۱۴۰۲ رخ داده است.

اما نارضایتی و بی‌تفاوتی برای طلاق رسمی تنها میان زنان نیست. یکی از مردانی که خود تحصیلات مرتبط در زمینه روانشناسی دارد هم از طلاقی نهان می‌گوید. او که سال‌ها این بی‌تفاوتی همسر به خود را تحمل کرده است، معتقد است که مردان نمی‌توانند سردی و بی‌مهری زنان را تاب آورند و همین مساله سبب می‌شود که میل به ازدواج مجدد پیداکنند. او که در نهایت خود برای ترک و جدایی اقدام کرده است معتقد است که در اطرافیانش هم کم نیستند زوج‌های میانسالی که زندگی در سایه طلاق عاطفی را، به دلایل متعددی به جدایی محض ترجیح داده‌اند.

source

توسط mohtavaclick.ir