به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «راه آرمان»؛ پسرش می‌گفت: مهمان‌مان بود. اصرار داشت قبل از برگشت به روستا، او را پیش حاج قاسم ببریم!

می‌خواست قبل از سفر مشهدش، اول حاجی را زیارت کند.

خب مادرم بود و روز هم روز مادر!

بردمش، زیارتش را که کرد، نمی‌دانم با آن زانودرد چگونه آن‌قدر سریع رفت که از چشم ما دور شد! 

بعداز انفجار همه جا را گشتیم جز سردخانه‌ها! نمی‌خواستم باور کنم تا اینکه ساعت ۱۱ شب میان شهدایی پیدایش کردیم که به گمانم برای رسیدن به آنها، زانوانش هم بال درآورده بودند.

 (شهیده زهرا تیکدری‌نژاد)

راوی: سلیمه‌سادات مهدوی

انتهای خبر/طا https://armanekerman.ir/vdcgy39qyak9tz4.rpra.html


source

توسط mohtavaclick.ir