مردم محل که هیچ، در و دیوار حسینیه محله هم، چهره رضا را به یاد دارد.
خشت به خشت، آجر به آجر، وجب به وجب حسینیه، گرمای دستان رضا را حس کرده است.
روزی که بنای ساخت حسینیه محله را گذاشتند، رضا داوطلبانه دل به دل استاد بنای کار داده، وقت و همت و توانش را میگذاشت تا زودتر حسینیه پا بگیرد. جان بگیرد و چراغهایش روشن شده و عطر چای روضههایش در فضا بپیچد.
عشق به امام حسین (ع) و روضههایش، ورزیدگی بدن، قدرت و توان جسمیاش را دو برابر میکرد تا خستگی را خسته کند.
حالا توی همان حسینیه، مراسم ختم و هفت و چهلم رضا برگزار میشود.
عکس رضا به دیوار حسینیه آویزان میشود تا یادش تا ابد بین مردم بماند و هر قطره از اشک روضههای حسینیه، لبخندی میشود روی لبهای آقا رضا که گوشهای از بهشت شاهد و ناظر بر مراسمهایش است.
نویسنده: زهره نمازیان
انتهای خبر/پسند
https://armanekerman.ir/vdcjvmevouqex8z.fsfu.html
armanekerman.ir/vdcjvmevouqex8z.fsfu.html
source