صعود قیمت دلار در یک ماه اخیر و همزمان شدن سیاستهای اصلاح ارزی دولت با آن، مورد انتقاد برخی از گروههای اجتماعی و سیاسی قرار دارد. تک نرخی کردن دلار و حذف ارز نیمایی که به اذعان بسیاری از کارشناسان یکی از اقدامات اصلاحی دولت بوده، بسیاری را با این پرسش مواجه کرده که آیا دولت میتواند با فشارهای موجود، برنامههای خود را ادامه دهد؟ ارزیابی شما در این زمینه چیست؟
شاید چند نرخی بودن ارز به گمان برخی باعث ارزانی و ثبات قیمتها و… میشود، اما وقتی نرخ ارز ثابت نیست و مدام تغییر میکند، تولیدکنندگان نمیتوانند به راحتی برنامهریزی کنند. این بلاتکلیفی باعث میشود که آنها نتوانند قیمتگذاری دقیقی برای محصولات خود داشته باشند و در نتیجه ممکن است تولید کاهش یابد. از سوی دیگر چند نرخی بودن ارز میتواند منجر به افزایش هزینههای تولید شود. تولیدکنندگانی که نیاز به واردات مواد اولیه دارند، ممکن است مجبور شوند با نرخهای بالاتر خرید کنند و این موضوع به افزایش قیمت تمام شده محصولات منجر میشود. در حقیقت در این راستا امکان دارد بیعدالتی در خصوص تخصیص ارز دولتی ایجاد شود که به دلیل رانتها و… انجام میشود. از طرف دیگر نوسانات نرخ ارز به طور مستقیم بر قیمت کالاها و خدمات تأثیر میگذارد و این موضوع میتواند در درازمدت باعث افزایش مستمر قیمتها و کاهش قدرت خرید مردم منجر شود، در حالی که عدهای گمان میبرند که ثابت نگه داشتن نرخ ارز و یا چندنرخی بودن نرخ ارز میتواند به بهبود وضعیت بازار و تولید و اقتصاد کمک کند، در حالی که این امر فقط به مزمن شدن بیماری اقتصاد منتهی شود. در حقیقت چند نرخی بودن ارز موجب عدم ثبات در بازار شده و این عدم ثبات میتواند به کاهش سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی منجر شود، چرا که سرمایهگذاران دنبال محیطهای پایدار و قابل پیشبینی هستند. همچنین وجود چند نرخ ارز میتواند زمینهساز فساد و رانتخواری شود، زیرا برخی افراد میتوانند از تفاوت نرخها سوءاستفاده کنند و این موضوع به نفع اقتصاد نخواهد بود. البته بهبود این شرایط نیاز به سیاستهای اقتصادی منسجم و پایدار وجود دارد که بتواند به ثبات نرخ ارز و بهبود شرایط تولید و مصرف کمک کند.
یکی از مشکلات عنوان شده ارز چندنرخی و واردات با این رویکرد، رانت و بیعدالتی در تولید و… است که در نتیجه به تقویت رانت منتهی میشود. درباره این مشکل و دیگر چالشهای احتمالی ارزیابی شما چیست؟
قطعاً استفاده از ارزهای مختلف برای واردات میتواند به ایجاد رانت و فساد منجر شود. افرادی که به ارز ترجیحی دسترسی دارند، میتوانند کالاها را با قیمت پایینتری وارد کنند و این موضوع به نفع ها خواهد بود، در حالی که تولیدکنندگان داخلی ممکن است با هزینههای بالاتری مواجه شوند. بهعلاوه تولیدکنندگان داخلی که مجبور به خرید مواد اولیه و کالاها با ارز غیر ترجیحی هستند، در مقایسه با واردکنندگانی که از ارز ترجیحی استفاده میکنند، در موقعیت نابرابری قرار میگیرند. این موضوع میتواند به کاهش تولید و افزایش بیکاری در کشور منجر شود. همچنین وجود چندین نرخ ارز و مدلهای مختلف ارزی میتواند به نوسانات شدید در بازار ارز منجر شود. این نوسانات نه تنها بر روی قیمت کالاها تأثیر میگذارد، بلکه باعث عدم اطمینان در بازار میشود و سرمایهگذاران را از ورود به بازارهای داخلی دلسرد میکند. در نتیجه این وضعیت میتواند به افزایش قیمتها و تورم منجر شود، زیرا تولیدکنندگان برای جبران هزینههای بالای خود، قیمت محصولات را افزایش میدهند و کالاها و خدمات خود را در دایره بیعدالتیها گرانتر میفروشند.
برای بهبود شرایط، همزمان با اصلاحات ارزی که دولت چهاردهم در حال اجرای آن است، چه میتوان کرد؟
عدم ثبات در نرخ ارز، برنامهریزی برای تولید و سرمایهگذاری را دشوار میکند. تولیدکنندگان نمیتوانند به راحتی پیشبینی کنند که هزینههای آینده آنها چگونه خواهد بود و این بلاتکلیفی میتواند به کاهش تولید و سرمایهگذاری منجر شود. به طور کلی، برای حل این مشکلات، نیاز به یک سیاست ارزی منسجم و پایدار وجود دارد که بتواند به ثبات بازار ارز و حمایت از تولیدکنندگان داخلی کمک کند. این سیاستها باید به گونهای طراحی شوند که از ایجاد رانت و فساد جلوگیری کنند و شرایط رقابتی عادلانهای برای تولیدکنندگان فراهم آورند. تاکنون به تجربه نشان داده شده است که ارز چندنرخی به فساد و رانتخواریهایی منتهی شده که نمونه آن را در واردات چای، موبایل و… دیدهایم، از سوی دیگر با اینگونه رانتخواریها انگیزهای برای رقابت در بازارهای مختلف باقی نمیماند، چراکه در تخصیص ارز نیمایی، دولتی، یا هر عنوان دیگری که برای آن استفاده میشود، فرصتی برای رشد و توسعه برای کسانی که از روابط و یا رانت بهرهمند نیستند، باقی نمیماند، اما تک نرخی شدن ارز این فرصت را از بین خواهد برد.
بسیاری بر این باورند که تک نرخی شدن ارز باعث افزایش قیمت کالاها به ویژه اقلام اساسی خواهد شد، دولت چهاردهم همزمان با اجرای فرآیند حذف چندنرخی بودن ارز، چه سیاستی را برای اجرای موفق و جلوگیری از آسیبهای احتمالی آن باید در پیش گیرد؟
بله، مسأله چندنرخی بودن ارز یکی از چالشهای بزرگ اقتصادی است که میتواند به مشکلات متعددی منجر شود، اما خوشبختانه، با اتخاذ سیاستهای مناسب و مدیریت صحیح، میتوان این وضعیت را بهبود بخشید. چندنرخی بودن ارز، شاید به نظر برسد که میتواند قیمتها را کنترل کند، اما این امر به مثابه مُسَکنی است که اثر آن پایدار نخواهد بود و تا زمانی که اصلاحات ارزی به طور جدی انجام نشود، روند افزایش قیمت دلار و در نتیجه گرانیها ماندگار خواهد بود. یکی از اصلیترین راهکارها در این راستا، تلاش برای یکسانسازی نرخ ارز است، این کار میتواند با کاهش تدریجی نرخهای مختلف و ایجاد یک نرخ ثابت برای ارز انجام شود و به کاهش بلاتکلیفی در بازار و افزایش اعتماد به نفس سرمایهگذاران کمک میکند. همچنین تک نرخی شدن ارز به شفافیت سیاستهای ارزی کمک میکند و میتواند کنترل و مدیریت واردات را نیز بهبود بخشد.
به نظر شما مشکلات بازار ارز و چالشهای مرتبط با آن نتیجه وجود چه عواملی در کشور است؟
به نظر من مشکلات ارزی ما در سیاستهای پولی، مالی، بودجهای ریشه دارد و دراین راستا باید زیرساختهای مالی و بانکی کشور اصلاح شود، چراکه بهبود کارایی و شفافیت در سیستم بانکی به کاهش ریسک و افزایش اعتماد عمومی کمک میکند. از طرفی برنامهریزی دقیق و مدیریت بهینه منابع مالی میتواند به کاهش کسری بودجه و فشار بر ارز کمک کند. به عبارتی دولت و مجلس درصدد تنظیم بودجه واقعی باشند تا مشکلات جانبی در بازار ارز افزایش پیدا نکند و در نتیجه اتخاذ سیاستهای پولی مناسب تورم کنترل شود و در ادامه شاهد تثبیت نرخ ارز باشیم و وضعیت اقتصادی نیز بهبود یابد. در هرحال باید گفت، اصلاحات ارزی تصمیمی سخت است که باید در یک بازه زمانی معین در حدود 3 الی 5 ساله اجرا شود تا بتوان به درمان آن و اثرگذاریش امیدوار بود، اما در حال حاضر در کشور شاهد ناترازی بانکها، ناترازی پولی، بودجهای و… هستیم که به مانند عارضهای لاینحل تسلسلوار به بخشهای دیگر سرایت کرده و باعث مشکلات بسیار میشود.
چند نرخی بودن ارز موجب عدم ثبات در بازار شده و این عدم ثبات میتواند به کاهش سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی منجر شود، چراکه سرمایهگذاران دنبال محیطهای پایدار و قابل پیشبینی هستند
اگر با اجرای سیاستهای ارزی، برخی مشکلات گریزناپذیر است، دولت از چه ابزارهایی میتواند استفاده کند تا پیامدها و اثرات حاصل از اجرای این سیاست را کاهش دهد؟
بانک مرکزی میتواند با اتخاذ سیاستهای مناسب، بهخصوص در زمینه کنترل تورم، به سمت دستیابی به نرخ تورم یک رقمی حرکت کند. این کار نیازمند اراده قوی و برنامهریزی دقیق است. البته در مسیر تحقق چنین رویکردی نیاز به دیگر شاخصها مانند رفع تحریمها، FATF و… که باعث ایجاد اخلال در اقتصاد کشور و کاهش مراودات تجاری شده است نیز هستیم. در حال حاضر به دلیل مشکلات فوق مراودات تجاری ما با هزینههای بسیاری عملیاتی میشود که به اقتصاد و بازار ارز نیز انتقال مییابد، در نتیجه باید با تصمیمگیری و اتخاذ سیاستهای جامعه مشکلات در این زمینه را رفع کنیم. در حقیقت بانک مرکزی باید سیاستهای پولی را بهگونهای تنظیم کند که بتواند نقدینگی را کنترل کند و از افزایش بیرویه قیمتها جلوگیری کند. در نتیجه برای کاهش تأثیر تحریمها بر اقتصاد، نیاز به دیپلماسی فعال و تلاش برای بهبود روابط بینالمللی داریم. اگر بتوانیم هزینههای ناشی از تحریمها را کاهش دهیم، این موضوع بهطور مستقیم بر روی بازار ارز و ثبات اقتصادی تأثیر مثبت خواهد گذاشت. در نهایت، برای رسیدن به یک اقتصاد پایدار و کنترل تورم، باید بهطور همزمان به مسائل داخلی و خارجی توجه کنیم و راهکارهای مؤثری را در هر دو زمینه پیادهسازی کنیم. در این زمینه با نگاهی به تاریخ و تجربه گذشته در سال ۹۵ و ۹۶ وقتی که ما برجام را پذیرفتیم و هنوز مشکل FATF هم پدیدار نشده بود، برای اولین بار بعد از آنهمه تحریمهای ظالمانه تورم یک رقمی شد، همچنین مراودات تجاری خوبی داشتیم و در مجموع شرایط اقتصادی بهبود یافت و این امر حتی تا نیمه نخست سال بعد هم ادامه داشت، اما همه این مسائل با خروج ترامپ از برجام به پایان رسید. تجار و فعالان اقتصادی تا پیش از آن توانستند با اطمینان بیشتری به تجارت بپردازند و این موضوع به رشد اقتصادی کمک کرد. در نتیجه اگر شرایط بینالمللی بهبود یابد و توافقاتی مانند برجام دوباره برقرار شود، میتوان به بهبود وضعیت اقتصادی و بازگشت به شرایط خوب امیدوار بود. این امر نیازمند همکاری و اراده قوی از سوی تمامی نهادها و بخشهای اقتصادی حاکمیت است. علاوه بر این برای کاهش پیامدهای اِعمال سیاستهای ارزی فعلی میتوان به کاهش معافیتهای مالیاتی، فرارهای مالیاتی و… نیز اندیشید تا بتوان بعد از طی دوره درمان مجدداً با ایجاد یک محیط مناسب و کاهش تنشهای بینالمللی، به رشد و توسعه پایدار دست یابیم.
شما در لابهلای صحبتهای خود اشاره به تصمیمات سخت کردید که لازمه موفقیت سیاستهای ارزی است. این تصمیمات سخت چه میتواند باشد؟
بهبود شرایط اقتصادی کشور، در حال حاضر با توجه به شرایطی که حاکم است نیاز به اتخاذ تصمیمات سخت است. به عنوان مثال آلودگی هوا یکی از چالشهای بزرگ کشور است و تأثیرات منفی زیادی بر سلامت و کیفیت زندگی مردم دارد. عامل اصلی آلودگی هوا خودروها شناخته شدهاند. خودروها در حال حاضر در هر صد کیلومتر حدود 10 لیتر بنزین مصرف میکنند که چنانچه اصلاحی در سیستم خودروهای داخلی شود که البته تصمیمی سخت تلقی میشود، علاوه بر کاهش آلودگی هوا باعث میشود که مصرف سوخت و در نتیجه نیاز به منابع ارزی بیشتر برای واردات کاهش یابد و در نتیجه مشکلات موجود در حوزههای مختلف بهبود و یا کاهش مییابد. در حقیقت وضع قوانین و مقررات سختگیرانه برای کنترل آلودگی هوا و نظارت بر صنایع آلاینده میتواند به کاهش آلودگی کمک کند. این قوانین باید بهطور مؤثر اجرا شوند، اما در حال حاضر با توجه به زیرساختهای صنعت خودرو کشور شاهد چالشهایی چون، افزایش آلودگی هوا، تامین منابع ارزی برای واردات بنزین، افزایش تصادفات و رشد آمار فوت و مرگ و همچنین لزوم تخصیص منابع ارزی و ریالی برای رفع مشکلات مجروحان و آسیب دیدگان ناشی از تصادفات حاصل از غیراستاندارد بودن خودروها هستیم که همگی درنتیجه اهمال در اجرای سیاستهای سختگیرانه و منطقی است که در صورت اجرا، شاهد نتایج مطلوب آن در چند سال بعد خواهیم بود. در حالی که بدیهی است، تولید خودروهای با مصرف سوخت بهینه و کمآلاینده میتواند به کاهش مصرف بنزین و آلودگی هوا منجر شود.
source