راه آرمان»؛ نامش عادل بود. بعثیها رگ پشت پایش را زدند تا آنقدر خون از بدنش برود که شهید شود. مظلومانه شهید شد.
نذر کردم تا اگر خداوند به من پسری عطا کند، نامش را عادل بگذارم.
از خداوند خواستم که فرزندم مثل عادل باشد و همچون او نیز از من بگیردش.
بعد از شهادتش فهمیدم که یکی از ترکشها به رگ پشت پای عادلم خورده است.
راوی: مادر بزرگوار شهید عادل رضایی
شهید عادل رضایی
نویسنده: فاطمه انجم شعاع
انتهای خبر/طا https://armanekerman.ir/vdcjhmevhuqextz.fsfu.html
armanekerman.ir/vdcjhmevhuqextz.fsfu.html