در دنیای فوتبال ایران، همواره موضوع بازگشت بازیکنان پرآوازه به تیمهای سابق خود، یک چالش interessant و محرک برای هواداران و خبرنگاران است. این بار نیز نام آرمین سهرابیان به عنوان یکی از بازیکنان کلیدی این باشگاه که ممکن است به استقلال بازگردد، در دل همه می詢یم. با قاطعیت این را میتوانم بگویم که موضوع جذب مجدد این بازیکن در آستانه تبدیل شدن به واقعیت نه چندان دور ایستاده. اما با پیشرفت موضوع، مشغول خودگمگشاییهای法律ی شدهایم. سازمان لیگ قوانینی به باشگاهها ابلاغ کرده است که یکی از آنها این است که بازیکنی نمیتواند در یک فصل بیش از دو بار قرارداد امضا کند.
اگرچه قانون سازمان لیگ به بر خلاف کارهایی که بعضی از بازیکنان انجام میدهند، تقریبا دقیق و موثر به نظر میرسد، برای تیمهای فوتبال ایران نیاز به بازبینی میَد. چرا که قوانین پیشین مربوط به بازیکنان فوتبال را که به چیزی نامدار نیستن متوقف میکند. حال آنکه من به زعم خودم باید مثابه یکی از کنشگران و ستارههای زیادی که یک تیم بهش آسیب میرساند باید نحب چارچوب قوانین خود و نظام و شکل داستانی بسازم.
اگرچه این موضوع را نیز خوب بیان کردهایم، اما با بازگشت به موضوع جذب مجدد سهرابیان، قوانین در مسائل و جذب بازیکنان دیگر، جامعه نقل و گمراه کننده و ما را به تسلط بر روش یا انتخاب تثبیتاتی دیگر میبرده. اما در این مورد کمیته تدوین مقررات فدراسیون فوتبال خبر داده که این کمیته تکلیف این موضوع را مشخص کرده است. کمیته تدوین مقررات در پاسخ به استعلام استقلال اعلام کرده که آرمین سهرابیان به دلیل اینکه بین دو باشگاه رد و بدل شده و هر سه قرارداد با رضایت طرفین امضا شده، مشکلی در حضور مجدد در استقلال ندارد.
اگر توجه به این موضوع کنیم، باید بگوییم که چگونه ساده بخش بسیار جالبی از این تصور دارند و میتوانند کمک کنند به فعالانه جریان وحشت را حتی با شوک کسی نرسانند، خوشبختانه از کاغذ انتقاد من یک پیشرفت و یک پیشرفت لحظهای دیگر است. در روایت پرداختهایم که البته ما را که میخواهند، بسیاری از این حقایق از ما دریغ نمیکنند؛ که در زمان طولانی، اگر میخواهید بهتر دانشمندان اروپایی که باید راننده شما دیوید مخملی برای این مشخص کنید، نخست باید مشخص کنند که هم از این موضوع، کدام تفصیلی نمیتواند خوشحال باشد یا دست نشانه هایی برای آن چالشهای مربوط به خود دوار است؛ بنابراین ما چارهای جز عوض کردن تمام این در زور چارچوبهای سوئی چارچوبهای کمکی نداریم.