هرچند امروز دیگر خبری از گچ و تخته نیست و اغلب معلمان روی تختهای سفید، با ماژیک مینویسند، اما همچنان مشکلات معیشتی و حقوق ناکافیشان، سبب شده است شوق و انگیزه کافی برای تدریس نداشته باشند. معلمان در مدارس دولتی، با حداقل دستمزد، درحالی مشغول به کار هستند که همان زمان را اگر در مدارس غیرانتفاعی میگذاشتند، حقوقی چندبرابر دریافت میکردند. این اختلاف حقوق و نارضایتی معلمان سبب شده است که سیستم آموزشی در مدارس دولتی، از آن کیفیتی که باید، برخوردار نباشد. در این میان نمیتوان تقصیر را به گردن معلمان انداخت. با وجود مشکلات معیشتی و وضعیت بیثبات اقتصادی، به همه اقشار جامعه، بهخصوص قشر متوسطی که کمکم محو شدند و به زیر خط فقر رسیدند، فشار آمد. حالا با وجودی که به قیمت اغلب کالاها، نه سالی یکبار که گاهی چندبار در یکماه مبلغی افزوده میشود، چطور میتوان از یک معلم با حقوق ماهی حدود 10 تا 15 میلیون تومان که اگر حتی حقوقش به این مبلغ برسد، انتظار داشت که انگیزهای برای حضور در کلاس داشته باشد؟ این درحالی است که علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش هم دراین باره گفته است: بارها گفتم و تأکید میکنم که معلم با حقوق اندک نمیتواند انگیزه لازم برای آموزش داشته باشد؛ بنابراین وقتی معلمان، مشکلات معیشتی دارند، صحبتکردن از منزلت و جایگاه کمی بیمعنا میشود. به عبارتی باید تمام تلاشمان را برای بهبود معیشت آنها به کار بگیریم. اما تنها انتقادکردن کافی نیست. سالهاست وضعیت معلمان به همین صورت است و تغییری در وضعیت شرایط معیشتی آنها به وجود نیامده است. همین مساله شاید سبب شده است که در سالهای اخیر، طبق گفته خود آموزش و پرورش با کمبود معلم مواجه شویم. معلمانی که آینده فرزندانمان در دستان آنهاست و هرکدام از ما میدانیم که تا چه اندازه نقش معلم میتواند در انگیزه و رغبت دانشآموزان به تحصیل بیشتر شود.
تعداد زیاد دانشآموزان
یکی از معلمانی که به تازگی بازنشسته شده است، درباره مشکلاتی که زمان تدریس خود در دبیرستان با آن درگیر بود، به «آرمان ملی» گفت: آن زمانیکه من در دبیرستان بودم، مشکل اصلی ما سنگینی کار بود و کلاسهای خیلی شلوغ حدود 40 نفر خیلی اذیت میکرد، تا میخواستیم شناخت حاصل کنیم، سال و ترم تمام شده بود. این مسالهای بود که هم ما و هم دانشآموزان را آزار میداد. مسلما اگر دانشآموزان من 25 نفر در کلاس بودند، شناخت بهتری نسبت به آنها پیدا میکردم و ارتباط بهتری میتوانستم با آنها داشته باشم و بهتر میتوانستم وظیفه معلمیام را انجام دهم. مساله دیگر هم بحث حقوق ما بود که نسبت به تورم موجود، پایین بود و همچنان هم هست.
انگیزه ناکافی
مادر دانشآموز دختری که در دوره دبستان درس میخواند، درباره رفتار معلمان و تاثیر آنها در یادگیری دانشآموزان به «آرمان ملی» اظهارکرد: رفتار معلم در یادگیری بچهها اهمیت زیادی دارد. در طول همین چند سالی که دخترم به مدرسه میرود، سالهایی بوده که معلمها بسیار باانگیزه و با ذوق بودند و با توجه با تک تک بچهها رفتار میکردند. این باعث میشد که دخترم بیشتر تلاش کند و درسهایش را با ذوق بیشتری بخواند و تکالیفش را انجام دهد. اما امسال معلمشان نه حوصله دارد و نه انگیزه. اصلا به بچهها توجه نمیکند، این درحالی است که دانشآموزان در سن کمتر، دوست دارند که معلم به آنها توجه کند. لااقل در کلام قربان صدقهاش برود و محبتش را بیتشر نشان دهد. ما حتی به مسئولان مدرسه هم گفتیم، اما میگویند معلم دیگری نداریم و آموزش و پرورش هم کمبود نیرو دارد. اما معلمها هم طرف دیگر این داستان هستند. برخی از آنها هم از والدین و دانشآموزان ناراضی هستند و معتقدند تنها بحث حقوق ناکافی نیست. برخی والدین با وجودی که دانشآموزانشان بچه را اذیت میکنند و در کلاس شیطنت میکنند، باز طرف بچهها را میگیرند و اغلب با ما دعوا میکنند. یکی از معلمان درباره مشکلاتی که با والدین دارد، به «آرمان ملی» گفت: مادر یکی از دانشآموزان که هر روز فرزندش با یکی از بچهها دعوا میکند، وقتی میگوییم که اشتباه از بچه شماست، ناراحت میشود و با کادر مدرسه و بهخصوص من بهعنوان معلم دعوا میکند و الان یک هفته است که با من درگیر است.
عدم توجه لازم
برخی از بازنشستگان آموزش و پرورش هم معتقدند که مشکلات معیشتی همیشه بوده است، درهمین راستا یکی از ناظمهای بازنشسته به «آرمان ملی» بیان داشت: در دوره ما هم معلمها مثل امروز مشکل داشتند و حقوقشان کافی نبود. اما با انگیزه و شور و شوق بیشتری درس میدادند. ذوق داشتند و خودشان هم خلاقیت به خرج میدادند، اما امروز من چیزی که میبینم مثل دوره ما نیست. یعنی معلم آنگونه که در گذشته وقت و انرژی میگذاشت، امروز نمیگذارد. بهطوریکه مرتب به دانشآموزان میگویند که باید به شما تدریس خصوصی دهیم. معلمان گاهی به والدین دانشآموزان میگویند، بدون اینکه کادر مدرسه را در جریان بگذارید، بهتر است برای اینکه دانشآموزتان از درس عقب نیفتد، درخانه هم کلاس خصوصی داشته باشیم. اما والدینی که فرزندشان را به مدرسه دولتی میفرستند، مگر چقدر درآمد دارند که حالا ساعتی حدود یک میلیون تومان هم هزینه برای معلم خصوصی بدهند؟ در زمان ما هم همین مشکلات بود و حتی کلاسهای درس شلوغتر بود. پس آن زمان معلمها چه میکردند؟ اما به هرحال بحث حقوق هم مهم است. من خودم با حقوق بازنشستگی ماهی 11 میلیون تومان چگونه میتوانم زندگیام را بگذرانم، که از معلمها توقع داریم؟ با این حقوق اجارهخانهاش را بدهد یا خرج روزانهاش را تامین کند؟ دیگر دل و دماغی برایش میماند که سرکار حاضر شود؟
source