ترامپ در طول کمپین خود درباره اعمال تعرفهها صحبت کرده بود. ترامپ قرار بود تعرفههای بسیاری وضع کند و آنقدر پول تولید کند که آمریکاییها دیگر نیازی به پرداخت مالیات بر درآمد نداشته باشند.
جنگ تعرفههای دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا با همسایگان شمالی و جنوبی خود در دقیقه 90 بهتعویق افتاد. ابتدا کلودیا شینبام رئیسجمهور مکزیک و بعد جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا اعلام کردند که پس از گفتوگو با ترامپ و رسیدن به توافقهایی برای افزایش امنیت مرزهای خود، اعمال تعرفهها را به مدت 30 روز متوقف کنند.
نخستوزیر کانادا گفت علاوه بر 1/3 میلیارد دلار کانادایی که معادل 0/9 میلیارد دلار آمریکایی است برای افزایش امنیت مرزی، «سزار فنتانیل» تعیین میکند تا به نگرانیهای ترامپ در مورد مواد مخدر که میزان بسیار کمی از کانادا وارد میشود پاسخ دهد. ترودو در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «ما کارتلها را در فهرست تروریستی قرار میدهیم، از نظارت 24 ساعته بر مرز اطمینان حاصل میکنیم.
نیروی ضربت مشترک کانادا-آمریکا را برای مقابله با جرائم سازمانیافته، فنتانیل و پولشویی ایجادمیکنیم.» ترودو همچنین اعلام کرد که کانادا 200 میلیون دلار برای اجرای این اهداف اختصاص خواهد داد. از سوی دیگر تعرفههای 10درصدی آمریکا بر واردات چینی اجرایی شدند که پکن هم در واکنش بستهای از عوارض گمرکی جدید را بر برخی از کالاهای آمریکایی اعمال کرد. «مرد تعرفهها» در دومین هفتهای که به کاخ سفید بازگشت تلاش کرد تا یکی دیگر از وعدههای کمپینهای انتخاباتی خود را اجرا کند و در راستای منافع شعار «اول آمریکا»، روابط دوستانه دیرینه ایالات متحده با همسایگان خود بهویژه کانادا را بهخطر بیندازد.
ترامپ روز شنبه با اعلام وضعیت اضطراری ملی برای مقابله با مهاجرت غیرقانونی و قاچاق مواد مخدر از جمله فنتانیل، فرمانهای اجرایی را امضا کرد تا 25درصد تعرفه بر کانادا و مکزیک و 10درصد تعرفه بر چین اعمال شود. همه میدانند که دونالد ترامپ شخصیت آرمانگرایی ندارد اما بهنظر میرسد واقعاً باور دارد که آمریکا باید از وضع تعرفهها بهعنوان چماق سیاستخارجی استفاده کند.
شیوه استفاده ترامپ از تعرفهها چقدر با دیگر رؤسایجمهور آمریکا متفاوت است؟ هزینهها و مزایای پیشنهادات او چیست؟ این تعرفهها چه تغییراتی در تجارت جهانی ایجاد میکنند؟ ترامپ رسماً اعلام کرده است که دلایل اعمال تعرفهها برای جلوگیری از «قاچاق موادمخدر» و ورود «مهاجران غیرقانونی» است اما رئیسجمهور آمریکا در بیانیههای عمومی برای اعمال تعرفهها کمتر اشارهای به دلایل اصلی پشتپردهی آن میکند. او در شبکه اجتماعی خود «تروثسوشال» مینویسد: «ما صدها میلیارد دلار به کانادا یارانه میدهیم. چرا؟ هیچ دلیلی وجود ندارد. ما به هیچکدام از (منابعی) که دارند نیازی نداریم….بنابراین، کانادا باید به پنجاهویکمین ایالت آمریکا تبدیل شود.»
«یارانه» ظاهراً اشارهای است به کسری تجاری سالانه بهارزش حدوداً 60 میلیارد دلار. واضح است که آمریکا نیاز دارد «چیزی» از کانادا بگیرد؛ بهویژه در زمینه انرژی که مسئول ظهور این کسری تجاری است.
استیون اینسکیپ، خبرنگار انپیار میگوید با وجود تاکیدهای ترامپ، فنتانیل بسیار کمی از مرز کانادا به آمریکا قاچاق میشود. اما ترامپ تاکید دارد که کشورهای دیگر دارند سر آمریکا کلاه میگذارند. او شرایط اقتصادی را قبول ندارد و از هر بهانهای برای اعمال این تعرفهها استفاده میکند. پیتر موریسی که در واشنگتنتایمز مینویسد به خبرنگار انپیآر میگوید: «این مسخره است. کانادا منبع واقعی فنتانیل نیست. منبع واقعی مهاجران (غیرقانونی) نیست. (این کشور) قطعاً در حال کلاهبرداری از ما نیست.» موریسی در ادامه میگوید: «تجارت بر اساس مزیتهای نسبی بر اساس کارآمدی اقتصاد است و زندگی ما و آنها را بهتر میکند.»
ارنی تدسکی، سیاستمداری که در دولت بایدن خدمت کرده در اینباره میگوید: «انگار این حس در کاخ سفید وجود دارد که مازاد تجاری خوب است و کسری تجاری بد. این موضوع در مواردی درست است. اما دلیل کسری تجاری این است که آمریکا کشوری ثروتمند است و ما از درآمد بالای خود برای خرید کالاها و خدمات از کشورهای دیگر استفاده میکنیم. این امر بدی نیست چون ما از ظرفیت مولد خود برای اهداف دیگری استفاده میکنیم.» تدسکی اضافه میکند که آلمان سال به سال مازاد تجاری دارد ولی باز هم گرفتار رکود اقتصادی شده است.
ترامپ در طول کمپین خود درباره اعمال تعرفهها صحبت کرده بود. بهگزارش انپیار، ترامپ قرار بود تعرفههای بسیاری وضع کند و آنقدر پول تولید کند که آمریکاییها دیگر نیازی به پرداخت مالیات بر درآمد نداشته باشند. اما او برای معاملههای بزرگتر در ازای عدم اعمال تعرفهها مذاکره خواهد کرد که بهطور ضمنی نشان میدهد که تعرفهها هیچدرآمدی برای کشور نخواهند داشت.
از گفتههای ترامپ اینطور برمیآید که آمریکاییها قرار نبود هیچ پول بیشتری بپردازند با اینکه تعرفهها مالیاتهایی بر کالاهایی هستند که مردم میخرند و حتی میتواند منجر به افزایش قیمت گزینههای داخلی شود. بههمین دلیل است که تعرفهها «حمایت از کالاهای داخلی» است ولی این امکان را برای همه از جمله تولیدکنندگان داخلی ایجاد میکند تا قیمتهای خود را بالا ببرند.
پیش از هر موضوع دیگری باید به ماجرای «جنگ مرغ» بپردازیم. پس از جنگ جهانی دوم، مصرف مرغ بهویژه مرغ آمریکایی در آلمان غربی بالا رفت. اواسط سال 1962، دامداران آمریکایی بهارزش معادل 500 میلیون دلار (یعنی نیم میلیارد دلار) امروزی به آلمان مرغ میفروختند. این موضوع کشاورزان اروپایی را عصبانی کرد. در واکنش به آن، سازمانی که بعدها به «اتحادیه اروپا» تبدیل شد تعرفهای را بر مرغ وضع کرد. بنابراین مرغ 5 پوندی (معادل 2کیلو و 26 گرم) که در بازار آلمان بهقیمت یک دلار و 60 سنت فروخته میشد به 2 دلار و 25 سنت افزایش پیدا کرد.
واردات مرغ بهسرعت کاهش پیدا کرد. دامداران و سیاستمداران آمریکایی بهشدت خشمگین شدند. داگلاس ای. اروین، استاد اقتصاد دانشگاه کالج دارموت و نویسنده کتاب «درگیری بر سر تجارت: تاریخ سیاست تجاری آمریکا» در گفتوگو با والاستریت ژورنال در کانال یوتیوب این روزنامه میگوید: «ما فکر میکردیم آلمان بازار بزرگی برای فروش مرغ ماست. پس اگر به آلمانها آسیب میزدیم، شاید میتوانستیم نظر آنها را درباره مرغ عوض کنیم.»
بنابراین آمریکا 25درصد تعرفه بر کامیونهای وارداتی مثل فولکسواگن آلمان گذاشت که نتیجهبخش هم بود. فروش کامیونهای فولکسواگن در آمریکا نصف شد و هیچوقت هم به وضعیت قبل بازنگشت. در این میان، شهروندان آلمانی نیز پول بیشتری برای خرید مرغ میپرداختند. این بهترین مثال برای توضیح تعرفه است: آسیب زدن به مشتری برای حفاظت از صنایع بهخصوص یا تلاشی برای تغییر رفتار کشورهای دیگر.
درحالیکه دهههاست تعرفهها بخش بزرگی از سیاست تجارت نبودهاند، دونالد ترامپ میخواهد آن را تغییر دهد. ترامپ در یکی از سخنرانیهای خود میگوید: «برخی ممکن است بگویند این ملیگرایی اقتصادی است. من به آن عقل سلیم میگویم. بهآن «اول آمریکا» میگویم.» اروین میگوید: «ترامپ باعث شد مردم فکر کنند که تعرفهها میتواند اهرم مفیدی در زرادخانه اقتصادی آمریکا باشد؛ بهنوعی که هیچوقت در گذشته بهکار گرفته نشده است.»
عملکرد تعرفهها
سال 2018 دونالد ترامپ تعرفههایی بر ماشین لباسشویی وضع کرد. ترامپ پشت میز خود در اتاق بیضی گفت: «ما بهنفع مصرفکنندگانمان عمل میکنیم و مشاغل زیادی را ایجاد خواهیم کرد.» از آن زمان، هر بار که یک ماشین لباسشویی وارد آمریکا میشود، کمپانی واردکننده آمریکایی آن مبلغ تعرفه را به دولت آمریکا میپردازد. اروین میگوید: «اختلاف قیمتشان خیلی کم بود. اما آنها باید این اختلاف را به مصرفکننده تحمیل میکردند.» کل موضوع بهنوعی همین است؛ کاهش تقاضا برای کالاهای خارجی و ایجاد فضا برای تولیدکنندگان داخلی.
پس از اعمال تعرفهها، علاوه بر افزایش قیمت ماشینهای لباسشویی وارداتی، قیمت ماشینلباسشوییهای آمریکایی نیز بالا رفت. افسانهای وجود دارد که اگر بر کالاهای وارداتی مالیات وضع کنیم، تولیدکنندگان داخلی قیمتهای خود را تغییر نمیدهند اما این فرضیه درست نیست. موضوع اصلی ایجاد تقاضاست، پس بهطور طبیعی قیمتهای اجناس داخلی افزایش مییابند.
بهگفته وال استریت ژورنال این تعرفهها مشاغل بسیاری ایجاد کردند. حدود 1800 شغل. بیشتر هم در کمپانیهای خارجی مثل بازگشایی کارخانههای سامسونگ و الجی در آمریکا. تحقیقی نشان میدهد که این تعرفهها سالیانه 82 میلیون دلار به درآمد آمریکا کمک کردهاند اما بهدلیل افزایش قیمتها، مصرفکنندگان 1/5 میلیارد دلار بیشتر پرداخت کردند. در واقع آنها 815هزار دلار بابت ایجاد هر شغل پرداخت کردند. این روشی بسیار گرانقیمت برای اشتغالزایی است. این همان دلیل دیگری است که اقتصاددانها علاقهای به تعرفهها ندارند. راههای مقرونبهصرفهتر و کارآمدتری برای افزایش اشتغال در آن صنایع وجود دارد.
اینها تنها تعرفههایی نیستند که ترامپ در سال 2018 وضع کرد. بزرگترین آنها بر استیل و آلومینیوم بودند. تحقیقات بسیاری نشان دادند که اعمال تعرفهها باعث میشود در صنایع پاییندستی مشاغل بسیاری از دست بروند تا صنایع بالادستی که توسط تعرفهها مورد حمایت قرار میگیرند، دستاوردهایی داشته باشند.
هارمونی نسبی با باادبترین همسایه جهان
شباهتهای بسیاری بین آمریکا و کانادا وجود دارد. جمعیت هر دو کشور را اساساً بومیانی تشکیل میدهند که از سوی سفیدپوستانی که به این سواحل مهاجرت کردهاند، جایگزین شدند. اولین مهاجران ویژگیهایی از فرهنگ خانه خود مانند زبان، لباس سنتی، محصولات و تشکیلات اقتصادیشان را مرسوم کردند. آنها خوراکیها و نوشیدنیها، تفنگها و سلاحهای پیشرفته و سهواً باکتریها و ویروسهای جدیدی با خود آوردند (که هیچ ایمنی در برابر آنها وجود نداشت.)
آنها همچنین باورهای مذهبی دوآتیشه خود را آوردند و تلاش کردند تا «بیدینهای» بومی را به پیروان خدای مسیحیان تبدیل کنند. تازهواردها به برتری هوشی و اخلاقی، مزیت قوانین، درک آموزشی و سیستم قضایی خود باور داشتند. این موارد اغلب بهطور ظالمانه و بهنام «بهبود» زندگی جمعیت بومیان اعمال شدند.
آمریکا و کانادا دو دهه است که در یک هارمونی نسبی زندگی کردهاند و طولانیترین مرز بینالمللی در جهان را با یکدیگر بهاشتراک دارند اما تفاوتهای چشمگیری بین دو کشور وجود دارد. این دو کشور در تاریخ، رهبران و شخصیتهای فرهنگی، حتی در زبان رسمی (انگلیسی و فرانسوی دو زبان رسمی کانادا) و اداره دولت با یکدیگر متفاوتاند. کانادا سیستم پارلمانی دارد که نخستوزیر آن را هدایت میکند. آمریکا یک جمهوری است که رئیسجمهور در رأس آن قرار دارد. کانادا «دموکراسیسوسیال است» و برخی از آمریکاییها این کشور را سوسیالیستی خطاب میکنند.
همانند نگاهی که خارجیها نسبت به کاناداییها دارند، شهروندان «شمال وفادار» (عبارتی برگرفته از آلفرد تنیسون شاعر بریتانیایی که در شعری که برای ملکه ویکتوریای انگلستان مینویسد از آن برای توصیف کانادا استفاده میکند) خود را از نظر اجتماعی ترقیخواه، خونگرم و مودب میدانند. خصوصیات غالب کاناداییها شامل مهربانی، صبر، تواضع و نجابت است. احساسی که اکثر آمریکاییها نسبت کاناداییها دارند هم همین است. کاناداییها غرور بسیاری در سیستم بهداشت ملی خود دارند و از سیستم حمایتی اجتماعی و هزینههای آموزشی نسبتاً کمتری نسبت به همسایگان خود در آمریکا میپردازند. تا پیش از سال 2007 شهروندان کانادایی بدون نیاز به پاسپورت با گواهینامه خود میتوانستند به آمریکا سفر کنند.
همانگونه که جاستین ترودو در سخنرانی خود در واکنش به اعمال تعرفهها از سوی آمریکا گفت: «چنانچه جانافکندی سالها پیش گفت «جغرافیا ما را همسایه کرد، تاریخ ما را با یکدیگر دوست کرد، ما را در اقتصاد شریک کرد و ضرورت عامل اتحاد ما شد.»» این موضوع دههها قبل از روی کار آمدن کندی و دهههای پس از آن صدق کرده است.
ترودو در ادامه میگوید: «از سواحل نرماندی تا کوههای شبهجزیره کره، از زمینهای فلاندر تا خیابانهای قندهار، ما در کنار شما در تاریکترین لحظاتتان مبارزه کردیم و کشته شدیم.» ترودو در ادامه تاکید میکند: «در دوران بحران گروگانگیری ایران، آن 444 روز، ما شبانهروز در سفارتمان کار کردیم تا هموطنان بیگناه شما را بهخانه برگردانیم. در تابستان 2005، زمانی که طوفان کاترینا شهر نیو اورلئان را ویران کرد یا همین چند هفته پیش، جتهای آبپاش را برای مبارزه با آتشسوزیهای گسترده در کالیفرنیا فرستادیم، در روزی که جهان شوکه شد، 11 سپتامبر، زمانی که به مسافران و هواپیماهای سرگردان پناه دادیم، در کنار شما ایستادیم، ما با شما، مردم آمریکا سوگواری کردیم.»
ترودو همچنین تاکید میکند که آمریکا و کانادا با یکدیگر موفقترین همکاری اقتصادی، نظامی و امنیتی را ساختهاند که نمونهای از آن در جهان وجود نداشت؛ رابطهای که باعث حسادت جهان بود و دو کشور با وجود اختلافات خود راهی برای عبور از آنها پیدا کردهاند. با این حال جنگ تجاری قریبالوقوع رابطه دیرینه این دو متحد را خدشهدار و اتحاد ملی نادری را در داخل کانادا ایجاد کرده است.
باوجود اختلافات داخلی میان احزاب کانادا که منجر به اعلام کنارهگیری جاستین ترودو از نخستوزیری این کشور پس از حدود 10 سال و برگزاری انتخابات جدید تا پیش از 20 اکتبر 2025 شد، اما با اعلام جنگ تعرفهها از سوی ترامپ، کاناداییها اتحاد و ایستادگی خود را پشت رهبرشان نشان دادند. کمپینهایی برای تحریم کالاهای آمریکایی در سوپرمارکتها و فضای مجازی بهراه افتاد.
دهها هزار کلاه با شعار «کانادا فروشی نیست» بهفروش رسیدند. در شبکههای اجتماعی، مردم از افرادی که با خواستههای دمدمیمزاج و غیرقابل پیشبینی ترامپ ابراز همدردی کردند لقب «کاناداییهای ویشی» دادند؛ اشارهای که دولت فرانسه ویشی که از سال 1940 تا 1944 حاکمیت فرانسه را برعهده داشت. رهبر این منطقه مارشال پتن بود که بر بخش جنوبی اشغال نشده و مناطقی از مستعمرات فرانسه تسلط داشت. پتن بعدها بهجرم خیانت به اعدام محکوم شد که بعدها از سوی مارشال دوگل به جبس ابد تغییر پیدا کرد.
داگ فورد، استاندار اونتاریو اعلام کرد که دولت او قرارداد 100 میلیون دلاری با استارلینک، کمپانی ارتباطات متعلق به ایلان ماسک میلیاردر و متحد نزدیک به ترامپ را پاره میکند. جیانکارلو تریمارچی، رئیس پیشین فدراسیون فروشگاههای مواد غذایی مستقل و رئیس بازار وینس در شارون، اونتاریو میگوید که او برچسبهای «ساخت کانادا» را در سوپرمارکتها در کنار کالاهای کانادایی قرار خواهد داد.
اعمال تعرفهها بر کانادا برای آمریکا هم تبعاتی در پی خواهد داشت. ترامپ شاید ناخواسته میتواند مکانهایی که هالیوود فیلمها و سریالهای خود را میسازد را تحت تاثیر قرار دهد.
ارزش کالاهای وارداتی آمریکا از کانادا 400 میلیارد دلار است. بدونشک نفت و شکلی ویژه از آن که پالایش آن بسیار سختتر و سنگینتر است بزرگترین بخش آن را تشکیل میدهد. پالایشگاههای ایالتهای غرب میانه آمریکا که نفت با درجه خاصی را دریافت میکنند برای استفاده از آن بهینه شدهاند. بنابراین کانادا بهسختی میتواند بازار جایگزینی پیدا کند و برای آمریکا هم پیدا کردن منبع تامین پربازدهی بهاندازه کانادا کار مشکلی است. از طرف دیگر میزان صادرات آمریکا به کانادا نیز قابلتوجه است.
بنابراین برخلاف تجارت با چین، تجارت با کانادا دوطرفه است. «موزائیک عمودی» توصیف جامعه شهروندان کانادایی است. در واقع کانادا موزاییکی از قومیت، زبان و فرهنگهای مختلف است که در یک جامعه زندگی میکنند. ستایش تنوع و چندفرهنگی بودن کانادا مقابل الگوی ایدهآلسازیشده آمریکا از «دیگ ذوب» قرار دارد؛ جایی که هدف گنجاندن تفاوتهای قومی در یک مجموعهای از ایدههای مشترک است. در واقع هر دو الگو در این دو کشور هنوز در حال پیشرویاند و بهطور کامل بهدست نیامدهاند.
50 سال پیش، پییر الیوت ترودو (پدر نخستوزیر کنونی) رابطه آمریکا و کانادا را مثل «موشی که کنار فیلی میخوابد» توصیف کرده بود. او گفت: «زمانی که آمریکا عطسه میکند، کانادا سرما میخورد.» اما جاستین ترودو در واکنش به ترامپ در سخنرانی خود خطاب به مردم آمریکا گفت: «همانگونه که همواره گفتهام اعمال تعرفه بر کانادا، شغل مردم را به خطر میاندازد، میتواند کارخانههای مونتاژ خودرو و دیگر کارخانهها را تعطیل کند. تعرفهها هزینهها را برای شما بالا میبرند که شامل مواد خوراکی در فروشگاهها و بنزین در پمپبنزینهاست. آنها دسترسی شما را به عرضه مقرونبهصرفه کالاهای حیاتی و مهم برای امنیت آمریکا مثل نیکل، پتاس، اورانیوم، استیل و آلومینیوم مسدود میکنند. آنها توافق تجارت آزاد را نقض میکنند که رئیسجمهور و من درکنار شرکای مکزیکیمان، چند سال پیش مذاکره و امضا کردیم.»
ترودو در ادامه میگوید: «اما لزومی ندارد این اتفاقها بیفتند.» بهاین معنی که او هم برای رفع مشکل ترامپ تمایل به مذاکره دارد. ترودو در نهایت قبول کرد با افزایش امنیت مرزهایش 30 روز دیگر برای تعویق تعرفهها زمان بخرد.
دامنه تعرفههای ترامپ قرار است به اتحادیه اروپا، انگلستان و هند هم برسد. به گزارش الجزیره باوجود هرج و مرجی که ترامپ بهراه انداخت، او اولین رئیسجمهور آمریکا نیست که تلاش میکند جنگ تعرفهها را راه بیندازد. در حقیقت، او دنبالهرو مجموعهای از پیشینیان خود است که تلاش کردند از تعرفه بهعنوان چماقی بالای سر کشورهای دیگر برای پیروی از منافع واشنگتن استفاده کنند.
جنگ چوب 1982 بین آمریکا و کانادا
سال 1982 آمریکا متقاعد شده بود که میتواند از چوب درختان کانادا استفاده کند و برای همین بر سر الوارهای چوب نرم مبارزه میکرد. ریشه این درگیری از آنجایی بود که کانادا در زمینهای عمومی خود درخت میکارد و برداشت میکند و با قیمتهایی که دولت تعیین میکند بهفروش میرساند. از سوی دیگر آمریکا چوب را از زمینهایی با مالکان خصوصی برداشت میکند.
جنگ الوار ادامه پیدا کرد. الوار کانادا هماکنون تعرفه 14درصدی در آمریکا دارد و آمریکا میخواهد 25درصد دیگر به آن اضافه کند. طبق دادههای «رصدخانه پیچیدگی اقتصادی» آمریکا تقریباً نیمی از الواری که کانادا تولید میکند را وارد میکند.
رهبران کسبوکارهای آمریکایی واکنشهای مختلفی نسبت به وضع تعرفهها داشتهاند؛ والاستریتژورنال که روپرت مرداک، غول رسانهای حامی ترامپ و از افراد مورد ستایش او، آن را «احمقانهترین جنگ تجاری در تاریخ» دانست، اقدام ترامپ را یادآور «جوک قدیمی برنارد لویس» دانست که میگفت: «دشمن آمریکا بودن ریسکی است اما دوست بودن با آن میتواند مهلک باشد.»
این روزنامه در ادامه اضافه میکند، البته بهجز چین ولی «توجیه ترامپ برای این حمله اقتصادی به همسایگانش هیچ معنایی ندارد.» بهگزارش این روزنامه مواد مخدر میتواند بهانه باشد چون ترامپ بهوضوح گفته است که تعرفهها را برای خوبی خودشان دوست دارد. این موضوع اشارهای است به اظهارات ترامپ که گفت آمریکا به نفت و الوار همسایگانش نیاز ندارد.
در این سرمقاله آمده: «ترامپ گاهی طوری حرف میزند که انگار آمریکا هیچ وارداتی نباید داشته باشد، انگار که آمریکا میتواند بهراحتی یک اقتصاد بسته باشد و همهچیز را در داخل تولید کند. نام این کار خودکامگی است و این جهانی نیست که ما در آن زندگی میکنیم یا جهانی که بخواهیم در آن زندگی کنیم، ترامپ هم بهزودی این را خواهد فهمید.»
ترامپ هم در واکنش به موضع هیئت دبیران این روزنامه در تروث سوشال نوشت که «لابیهای تعرفه که از سوی وال استریت ژورنال جهانگرا که همیشه سمت نادرست را میگیرد، هدایت میشود، بهسختی تلاش میکند تا کشورهایی مثل کانادا، مکزیک، چین و بسیاری از کشورهای دیگر بتوانند دههها کلاهبرداری را از ما ادامه دهند.» همزمان بسیاری از کسب و کارهای کانادایی در ورودی مغازهها تابلوهایی گذاشتهاند که روی آنها نوشته «بهجاش کانادایی بخرید».
این اقدام که ایالتهای جمهوریخواه آمریکا را هدف قرار داده، شلیک اولیه در ظهور جنگ تجاری بین کانادا و آمریکا بود. بهگزارش گاردین راوی کهلون، وزیر مسکن استان بریتیش کلمبیا به خبرنگاران میگوید: «ما ایالتهای جمهوریخواه را هدف قرار دادیم چون صادقانه بگویم ترامپ اهمیتی به کشورهای دموکراتیک نمیدهد.» او در ادامه میگوید: «ما میخواهیم مطمئن باشیم که ایالتهایی که هیچ ارتباطی با این موضوع ندارند را تنبیه نکنیم.»
قوانینی که هنگام اعمال تعرفهها باید رعایت شوند
برد ستسر مقام ارشد شورای روابط خارجی که پیشتر بهعنوان مشاور ارشد نماینده تجاری آمریکا خدمت کرده با فارن پالیسی گفتوگو کرده است. او توضیح میدهد که تعرفه، مالیات بر اجناس وارداتی است؛ مالیاتی که واردکننده در صورتی که بخواهد کالاهایش از نقطه ورود ترخیص شوند، باید بپردازد. در واقع مالیات کاملاً مستقیم است.
تعرفهها مصارف فراوانی دارند، از محافظت از صنایع داخلی گرفته تا افزایش درآمد برای کسب اهرم در مذاکرات. اما هیچکدام از اینها جدید نیستند. چهچیزی استفاده ترامپ از تعرفهها را از دیگر رؤسایجمهور آمریکا متفاوت میکند؟ ترامپ تعرفهها را به هر اهرم دیگری ترجیح میدهد. او خود را «مرد تعرفهها» خطاب میکند. تعرفهها ابزاری نیستند که از آنها برای درآمدزایی مورد استفاده قرار بگیرند. پس اگر ترامپ این اقدام را انجام دهد تغییرات بزرگی اتفاق میافتد. تعرفه همیشه بهعنوان منبعی از اهرم مذاکرات مورد استفاده قرار میگیرد اما ترامپ آن را به مرحله جدیدی وارد میکند چون به این ابزار علاقه خاصی دارد. اکثر رؤسایجمهور تعرفهها را مالیات گزافی بر اقتصاد آمریکا یا بهعنوان چیزی برای پایین آوردن قیمتها بهعنوان بخشی از توافق تجاری میدیدند.
ترامپ همچنین برای استفاده از تعرفهها بهعنوان منبعی از اهرمی برای اهداف خود بهجز تجارت استفاده میکند. تمام این موارد استفاده ترامپ از تعرفهها را منحصربهفرد میکند. همهچیز یک معامله است، تعرفهها درآمدزایی میکنند اما میزان تورمزایی آنها چقدر خواهد بود؟ برد ستسر در پاسخ به این سوال میگوید که نمیتوان گفت که تعرفهها همان تورم هستند.
آنها تغییراتی بگیر و نگیر در هزینه زندگی بهشمار میروند. پس در بیشتر موارد، اگر کالایی بهقیمت یک دلار وارد میشود و 10درصد تعرفه برای آن اعمال میشود، واردکننده یک دلار و 10 سنت میپردازد. در برخی موارد صادرکننده ممکن است قیمت خود را کمی پایین آورد اما بهصورت تجربی اثر آن بسیار کم بوده است. سپس واردکننده آن 10 سنت را به دولت میفرستد، آنها یا این هزینهها را از حاشیه سود کمتر جذب میکنند یا قیمت را برای مشتری بالا میبرند. خیلیها این را تورم تلقی میکنند اما در تعریف استاندارد تورم افزایش قیمت روندی ادامهدار است.
اگر هزینهها به مصرفکنندگان تحمیل شوند، مصرفکنندهای که پول بیشتری بابت آوُکادوی وارداتی میپردازد، پول کمتری برای کوتاه کردن موهایش خواهد داشت. بنابراین تقاضا برای کالاهای دیگر در سراسر اقتصاد کشور کاهش مییابد. پس اگر از تعرفهها بهعنوان افزایش درآمد بدون موازنه دیگر سیاستهای افزایش بودجه، مثل کاهش مالیات استفاده شود میتواند هزینه بیشتری برای مصرفکننده ایجاد نکند.
source