به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، شاید بتوان گفت حسن پورشیرازی بهترین بازی دوران حرفه‌ای خود را با فیلم پیرپسر ثبت کرده است، اما به چه قیمتی؟

بازیگران فیلم آن‌قدر خوب عمل کرده‌اند و داستان آن‌چنان کشش دارد که تماشاگر، سه ساعت و بیست دقیقه بدون احساس خستگی، پلان‌به‌پلان قصه را دنبال می‌کند.

همه این نقاط قوت دست‌به‌دست هم می‌دهند تا کارگردان بذر اندیشه خود را در ذهن مخاطب بکارد؛ بذری که ماحصلش جوانه امید نیست، بلکه نهالی از نفرت است که در جان بیننده ریشه می‌دواند. اما نفرت از چه کسی؟

پدر؛ مردی که در فرهنگ و جامعه ایرانی جایگاهی خاص دارد. البته نه‌تنها در جامعه ایرانی، بلکه حتی در قبله آمال تهی‌شدگان از هویت ملی، یعنی غرب، نیز پدر و مادر ارزش‌های فرهنگی به شمار می‌آیند. نمونه‌اش فیلم پدر ساخته فلوریان زلر است که در آن، باوجود بیماری آلزایمر، پدر همچنان جایگاه خود را حفظ می‌کند.

بااین‌حال، فیلم‌سازِ سینمابلد پیرپسر برای لجن‌مال کردن این شخصیت بزرگ، یعنی پدر، فرم را چنان در خدمت محتوا گرفته است که در انتهای فیلم، همه برای نابودی این لکه ننگ، کف و سوت می‌زنیم و با آن هم‌ذات‌پنداری می‌کنیم.

پدرِ پیرپسر هیچ شباهتی به پدری که من و شما می‌شناسیم ندارد. درواقع، در این فیلم، هر پدری که حضور دارد، عامل تباهی زندگی فرزندانش است؛ از «غلام» گرفته تا پدر «غلام» و حتی پدر بیمار و ناتوان دختر، که درباره هرکدام بار‌ها به‌صراحت می‌شنویم: «هر چی می‌کشیم، به خاطر توئه!»

نه، آقای کارگردان! پدران این جامعه با شیطان رجیمی که در فیلم شما به تصویر کشیده شده است، تفاوت دارند. تمام ایران را هم که بگردید، بعید می‌دانم به تعداد انگشتان یک دست، پدرانی به خباثت «غلام» پیدا کنید.

شاید بگویید وظیفه سینما آگاهی‌بخشی و پرداختن به مسائل اجتماعی و مشکلات جامعه است، اما این هنرنمایی سیاه نه‌تنها مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه خود دردی بر روی درد‌های مردم خواهد شد. معرفی کردن پدر به‌عنوان عامل بدبختی فرزندان و خانواده—که پیش‌تر نیز در فیلم‌هایی همچون برادران لیلا شاهد آن بودیم—راهکار برون‌رفت از مشکلات نیست، بلکه بازنمایی غلطی از حقیقت جامعه ایرانی در عرصه بین‌المللی خواهد بود.

به هر روی، اگرچه نمی‌توان به‌سادگی از کنار این ۲۰۰ دقیقه پُر از اتفاق، آن‌هم با هنرنمایی درخشانی، چون حسن پورشیرازی، حامد بهداد و لیلا حاتمی، عبور کرد، اما باید در نظر داشت که فرم از محتوا منفک نیست. پیش از آنکه مسحور فرم شویم، باید محتوا را ببینیم تا برای بی‌هویت کردن ارزش‌های فرهنگی خود، هورا نکشیم!

source

توسط mohtavaclick.ir