ما درون دیسک مسطح هستیم؛ بنابراین ترکیب نور تمام ستارهها باعث ایجاد جریانی مهآلود موسوم به راه شیری میشود؛ اما در آن سوی ستارههایی که میتوان دید، چه چیزی قرار دارد؟ ساختار کلی کهکشان ما چیست و چه چیزی در وسط و در طرف دیگر آن است؟
یک خبر خوب داریم: قبلا به شما دروغ گفتیم. البته آنقدر دروغ نگفتیم که برخی اطلاعات را پنهان کنیم. گرچه گرد و غبار دیسک، نور مرئی را مسدود میکند، سایر طول موجهای نور مانند امواج رادیویی و فروسرخ میتوانند نسبتا بدون مانع از این غبار عبور کنند؛ بنابراین با استفاده از تلسکوپهای حساس به این طول موجها، میتوانیم خیلی دورتر را ببینیم و آنچه را که فراتر از دید خودمان است، بیاموزیم.
به عنوان مثال، مرکز کهکشان ما با گرد و غبار زیاد پوشیده شده است؛ بهطوریکه تلسکوپهای نور مرئی برای آن بیاستفاده میشوند؛ اما با تلسکوپهای فروسرخ میتوانیم نور ساطعشده از اجرام را در آنجا ببینیم. اخترشناسان با استفاده از چنین ابزارهایی توانستهاند ستارگان را با چنان دقتی ردیابی کنند که حرکتهای ستارهای آنها یک جرم غولپیکر را در مرکز کهکشان آشکار کردهاند که هیچ نور فروسرخ یا مرئی را منتشر نمیکند: این جرم چیزی نیست بهجز سیاهچالهی کلانجرم کمان ای* با جرم بیش از چهار میلیون خورشید.
امواج رادیویی طول موج بیشتری نسبت به فروسرخ دارند و میتوانند راحتتر از میان غبار عبور کنند. در سال ۲۰۱۰، اخترشناسان یک ابر گازی غولپیکر را در فاصلهی ۳۱هزار سال نوری از زمین در سمت دیگر کهکشان ما کشف کردند. مشاهدات بعدی در طیف فروسرخ نشان داد که این ابر عظیم از گاز و غبار تشکیل شده است و ستارهها در آن به طور فعال در حال شکلگیری هستند.
تلسکوپهای نور مرئی نمیتوانند به خوبی آن سوی راه شیری را رصد کنند
ستارهشناسان ابر یادشده را سحابی اژدهاماهی نامیدند؛ زیرا شبیه ماهیهای گرمسیری بهنظر میآید. عرض این سحابی در آسمان دو درجه یا چهار برابر اندازهی ظاهری ماه کامل است که با توجه به فاصله نجومیاش، عرض واقعی آن به عدد شگفتآور ۱۰۰۰ سال نوری میرسد. درمقایسه، سحابی شکارچی که یک زایشگاه ستارهای نسبتا نزدیک است، تنها چند ده سال نوری وسعت دارد.
اژدهاماهی به احتمال زیاد بزرگترین سحابی در نوع خود در کهکشان راه شیری است و به لطف این اندازه، حتی از کهکشانهای دیگر به راحتی مشاهده میشود؛ اما برای تلسکوپهای نوری ما کاملا نامرئی است. بااینحال ما میتوانیم به وجود آن پی ببریم. برخی از ابرهای گاز، ساطعکنندههای قدرتمند ریزموج هستند که طول موجشان بین امواج فروسرخ و امواج رادیویی قرار میگیرد. فیزیک پشت این پرتوها اساسا مشابه لیزرها است؛ بنابراین آنها را میزر مینامیم و میتوانیم به وضوح در سراسر کهکشان مشاهدهشان کنیم. با ترکیب تلسکوپهای سراسر جهان میتوانیم اندازهگیریهای بسیار دقیقی از حرکات و فواصل آنها به دست آوریم.
بیشتر بخوانید:
ابرهای گاز در امتداد نهرهای پرپیچوخم کهکشان یا همان بازوهای مارپیچی قرار دارند. در واقع مشاهدات میزرها ثابت کرده که کهکشان راه شیری ما نمونهای باشکوه از یک کهکشان مارپیچی است. براساس رصدها، کهکشان ما دارای چهار بازو در مقیاس بزرگ است؛ اما بازوی پنجمی هم وجود دارد که به بزرگی و آشکاری چهار بازوی دیگر نیست. این بازوی محلی منظومه شمسی ما را نگه میدارد.
سایر اندازهگیریهای نجومی رادیویی، مختصات کهکشانی ما را با دقت قابل توجهی مشخص کردهاند: خورشید حدود ۲۶هزار سال نوری از مرکز فاصله دارد؛ اندکی کمتر از نیمهی راه در عرض دیسک راه شیری که اندازهاش به ۱۲۰ هزار سال نوری میرسد یا به عبارتی در موقعیت بسیار نزدیکی با صفحهی میانی راه شیری قرار گرفته است.
جرم G1.9+0.3 یکی دیگر از اجرام آن سوی کهکشان است که در رصدهای «آرایه بسیار بزرگ»، مجموعهای از تلسکوپهای رادیویی واقع در صحرای نیومکزیکو یافت شده است. این جرم بقایای یک ابرنواختر یا گاز در حال انبساط ستارهای منفجرشده است. نور حاصل از این انفجار تنها کمی بیش از یک قرن پیش به زمین رسید و آن را به جدیدترین ابرنواختر شناخته شده در کهکشان ما تبدیل کرد. اما غبار میانی آن را چنان کمرنگ کرد که اصلا در نور مرئی دیده نشد. تخمین زده میشود که مکان آن بیش از ۲۷هزار سال نوری از زمین فاصله داشته باشد و از این رو به سختی در سمت دور کهکشان قرار میگیرد.
پرتوهای ایکس میتوانند به غبار کهکشان ما نفوذ کنند. در سال ۲۰۰۴، موج عظیمی از این نوع نور پرانرژی به زمین برخورد کرد که توسط جسمی به نام مگنتار منتشر شده بود: یک ستاره نوترونی بسیار پرانرژی و دارای بار مغناطیسی به نام SGR 1806-20. این انفجار به قدری قوی بود که ماهوارههایی را که برای اندازهگیری آسمان پرتوی ایکس طراحی شده بودند، تحت تأثیر قرار داد و بر زمین هم تأثیر فیزیکی گذاشت. این مگنتار ۴۰هزار تا ۵۰هزار سال نوری با زمین فاصله داشت و با این حساب به وضوح در آن سوی راه شیری قرار میگرفت.
مگنتارها نسبتا کمیاب هستند و تنها تعداد انگشتشماری در کهکشان ما شناخته شدهاند. همه آنها به جز SGR 1806-20 در سمت مرکز کهکشان ما قرار دارند. احتمالا تعداد بیشتری در طرف دیگر واقع شدهاند.
واضح است نیمه پنهان کهکشان ما ارزش کاوش را دارد. حجم فضای محلی ما پر از اجرام شگفتانگیز مانند ستارههای قدرتمند وولف رایه است که امواج غبار را منفجر میکند. چه گنجینههای دیگری در کمین هستند تا در طرف دیگر کشف شوند؟ تا زمانی که نتوانیم مناطق دوردست کهکشان راه شیری را کاوش کنیم، سرشماری کهکشانی ما در بهترین حالت نیمهتمام است.
source