نام پروژه از ترکیب دو واژهی Sky (آسمان) و Peer (همتا) گرفته شد و بعد، به پیروی از مدل نامگذاری نپستر و دیگر سرویسهای مشابه، به Skyper کوتاه شد. اما چون دامنهی Skyper.com قبلاً ثبت شده بود، حرف r از انتهای آن حذف و بدین ترتیب Skype متولد شد.
اسکایپ وارد رقابتی شده بود که موفقیتش چندان قطعی به نظر نمیرسید. دیگران هم به فکر ورود به حوزهی تماس اینترنتی افتاده بودند، اما محصولاتشان پر از مشکلات فنی بود و فرآیند راهاندازی آنها برای کاربران سخت بود. درمقابل، اسکایپ چندین مزیت بزرگ داشت: برخلاف بسیاری از سرویسهای مشابه، این برنامه بهراحتی از فایروالها عبور میکرد، هیچ ردپایی در اینترنت بر جای نمیگذاشت، کیفیت صدایش بهشدت بهبود یافته بود و در مجموع عملکردی بینقص داشت.
از همان ابتدا هدفمان این بود که برنامهای بنویسیم که بهقدری ساده باشد که حتی یک مادر خانهدار که هیچ اطلاعی از فایروالها، آدرسهای IP یا اصطلاحات فنی دیگر ندارد، بتواند آن را نصب و استفاده کند.
– لائوری تپاندی، از اعضای اولیه تیم اسکایپ
اسکایپ در آستانه فروپاشی مالی
در سال ۲۰۰۳، اسکایپ با ۷ سهامدار در لوکزامبورگ ثبت شد: زنستروم، فریس، اعضای تیم بلومون (Bluemoon)، آنوس و جفری پرنتیس، تاجری آمریکایی که مسئول تنظیم قراردادهای مهم اسکایپ بود. اما مشکل بزرگی وجود داشت: پولی در کار نبود! در تابستان آن سال، توسعهی اسکایپ تقریباً متوقف شد؛ زیرا زنستروم بدهیهای زیادی داشت و توانایی پرداخت حقوق توسعهدهندگان را نداشت. از دید سرمایهگذاران، طرح تجاری اسکایپ چندان قانعکننده نبود. پس از ترکیدن حباب داتکام، اینترنت به نظر یک صنعت مرده برای سرمایهگذاری میآمد، اما مخابرات همچنان پررونق بود.
با مشاهده ترکیدن حباب داتکام، سرمایهگذاران معتقد بودند که اسکایپ شکست میخورد
سرمایهگذاران علاوهبر ضرر مالی، از هزینههای حقوقی احتمالی هم میترسیدند. هرگاه بحث سرمایهگذاری در اسکایپ مطرح میشد، نام نپستر و پروندههای حقوقی سنگین آن نیز به میان میآمد.
بااینحال، ویلیام دراپر، سرمایهگذار خطرپذیر آمریکایی که اعتقاد داشت الان بهترین زمان برای سرمایهگذاری روی فناوری P2P است، حاضر شد بدون بررسی خاصی روی اسکایپ سرمایهگذاری کند. او نمایندهاش، هاوارد هارتنبام، را به اروپا فرستاد تا با زنستروم و فریس مذاکره کند. اعتماد بیچونوچرای دراپر به این تیم از دوران کازا شکل گرفته بود.
اسکایپ به پول رسید
سرانجام، دراپر، هارتنبام و چند سرمایهگذار دیگر، اولین سرمایهی چندمیلیونی اسکایپ را تأمین کردند و ظرف سه سال، هزار برابر سود کردند. استیو جوروتسونِ آمریکاییاستونیایی نیز از همان ابتدا جزو گروه سرمایهگذاران اسکایپ بود. او میگوید: «همیشه از خودم میپرسیدم چطور ممکن است این افراد تا این حد توانمند باشند؟ چطور چنین تیم کوچکی میتواند در مقایسه با شرکتهایی مانند مایکروسافت اینقدر سریعتر پیش برود؟»
جوروتسون پیشتر از طریق سرمایهگذاری روی هاتمیل سود کلانی به دست آورده بود؛ اما استعداد تیم اسکایپ او را شیفتهی این پروژه کرد. اینروزها جوروتسون بیشتر به تأمین مالی پروژههایی میپردازد که ایلان ماسک به آنها علاقه نشان دهد.
سرمایهگذاران اسکایپ، ۴۰ برابر سرمایه اولیهی خود سود کردند
سرمایهگذاران اسکایپ، ۴۰ برابر سرمایهی اولیهی خود سود کردند. جوروتسون توانست سرمایهی ۸ میلیون دلاری خود را در کمتر از دو سال به ۳۰۰ میلیون دلار برساند. در مورد استعداد این تیم کاملاً حق با او بود.
اسکایپ برای نخستین بار در تابستان ۲۰۰۳ بهصورت عمومی منتشر شد. تیم ۲۰ نفره اسکایپ این اتفاق را در استکهلم جشن گرفتند و به این مناسبت، مستند Startup.com را که دربارهی سقوط شرکتهای فناوری در زمان ترکیدن حباب داتکام بود، تماشا کردند!
در همان روز اول، ۱۰ هزار نفر اسکایپ را دانلود کردند و ظرف چند ماه، آمار کاربران به یک میلیون نفر رسید. حالا سرمایهگذاران خطرپذیر یکی پس از دیگری برای سرمایهگذاری در اسکایپ هجوم میآوردند؛ اما زنستروم پیشنهاد همهی آنها را رد میکرد.
شش مغز متفکر اسکایپ
نیکلاس زنستروم، ۵۹ ساله
نیکلاس زنستروم کارآفرین و سرمایهگذار سوئدی و مدیرعاملی جدی و مورداحترام است که بیل گیتس را الگوی خود میداند. یکی از همکارانش دربارهی او میگوید: «در نگاه اول، فردی گوشهگیر به نظر میرسد که در افکارش غرق شده است. ممکن است در راهرو از کنارت عبور کند و بعداً اصلاً به خاطر نیاورد که تو را دیده است. اما وقتی با او آشنا شوی، متوجه میشوی که شخصیتی اجتماعی دارد.» در سال ۲۰۰۶، مجلهی تایم او را در فهرست ۱۰۰ فرد تأثیرگذار جهان قرار داد.
زنستروم درحالحاضر مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری Atomico مستقر در لندن است که در سال ۲۰۰۶ تاسیس کرد. زنستروم از زمان فروش اسکایپ به مایکروسافت در سال ۲۰۱۱، از استارتاپهای فعال در حوزهی هوش مصنوعی، فینتک و توسعهی پایدار حمایت میکند.
یانوس فریس، ۴۸ ساله
Forbes
یانوس فریس دانمارکی، از همان دوران مدرسه حوصلهی درس خواندن نداشت و در ۱۶ سالگی تحصیل را رها کرد تا بهعنوان مشاور خدمات مشتری در یکی از شرکتهای اینترنتی دانمارک مشغول به کار شود. به گفتهی یکی از همکارانش، کسی دقیقاً نمیداند که فریس به جز ارائهی ایدههای عجیبوغریب و چشماندازهای بلندپروازانه دقیقا چه کار میکند.
فریس با گذشت زمان، کمتر در اسکایپ دیده شد. او در سال ۲۰۱۰ سرویس پخش موسیقی آنلاین Rdio را راهاندازی کرد که در ۸۵ کشور دردسترس بود. اما این شرکت در سال ۲۰۱۵ اعلام ورشکستگی کرد و داراییهایش توسط Pandora خریداری شد.
فریس همچنین سرویس پخش فیلم و برنامههای تلویزیونی Vdio را در سال ۲۰۱۳ راهاندازی کرد که این شرکت هم بهخاطر ناتوانی در ارائهی تجربهی کاربری متمایز، در دسامبر همان سال تعطیل شد. از فعالیتهای اخیر فریس اطلاعات عمومی دردسترس نیست.
یان تالین، ۵۳ ساله
یان تالین، برنامهنویس و سرمایهگذار اهل استونی با مدرک فیزیک از دانشگاه تارتو، در سال ۱۹۹۳ به همراه کاسسالو و هینلا، شرکتی به نام بلومون تأسیس کرد و بعدها به یکی از چهرههای کلیدی کازا و اسکایپ تبدیل شد. او به مسائل از زاویهی دید کلان نگاه میکند؛ چرا که ایدهپرداز و عمیقاً درگیر مفاهیم نظری است. به همین دلیل، جای تعجب ندارد که در جستجوی معنا و فلسفهی عمیقتری برای اسکایپ بوده است.
تالین بنیانگذار مشترک مرکز مطالعهی خطرات وجودی (CSER) و موسسه آیندهی زندگی (FLI) است، که هر دو به تحقیق و کاهش خطرات فاجعهبار جهانی، بهویژه خطرات ناشی از هوش مصنوعی پیشرفته، میپردازند. تالین از طریق شرکت سرمایهگذاری متامپلنت هولدینگ، از استارتاپها و پروژههای تحقیقاتی مرتبط با تاثیرات بلندمدت فناوری حمایت میکند و همچنین عضو هیئت مدیره نشریه دانشمندان اتمی است.
تویوو آنوس، ۴۸ ساله
ERAKOGU
تویوو آنوس (Toivo Annus)، مهندس و کارآفرین استونیایی و مسئول تیم مهندسی و شبکه همتا به همتا (P2P) اسکایپ بود. او در سال ۲۰۲۰ بهصورت غیرمنتظره و در سن ۴۸ سالگی درگذشت.
آنوس، تصمیمگیرندهی اصلی در مورد سهام کارمندان اسکایپ بود و بهعنوان یک فیلتر بین تیم توسعه و آنچه او «بوروکراسی دیوانهوار بیرون» مینامید، عمل میکرد. او آنقدر صریح بود که در برخورد اول، بسیاری از کارمندان خارجی اسکایپ را تا مرز سکته پیش میبرد. آنوس قوانین متعددی در شرکت وضع کرد، ازجمله این که واژهی «انتظار» در اسکایپ جایی نداشت.
واژهی «انتظار» در اسکایپ جایی نداشت
آنوس پس از فروش اسکایپ، شرکت سرمایهگذاری Ambient Sound Investments را تأسیس کرد که در پروژههای فناوری و مدیریت داراییهای شرکای تجاری فعالیت میکرد.
آهتی هینلا، ۵۲ ساله
آهتی هینلا (Ahti Heinla)، برنامهنویس و کارآفرین استونیایی، در دوران دبیرستان با تالین و آنوس همکلاسی بود. او روحیهای شبیه هیپیها داشت و برنامهنویسی را از والدینش که متخصصان سایبرنتیک بودند، آموخت. او یکی از توسعهدهندگان کلیدی اسکایپ بود و نقش مهمی در شکلگیری فناوری این پلتفرم ایفا کرد.
هنیلا رزومهی چشمگیر و گستردهای دارد. او در توسعهی مریخنوردهای ناسا مشارکت داشت و در تأمین مالی پروژههای حفاظت و مدیریت پایدار جنگلهای بارانی برزیل نقش ایفا کرده است. او درحال حاضر مدیر ارشد فناوری شرکت Starship Technologies است که آن را در سال ۲۰۱۴ بنیانگذاری کرد.
پرییت کاسِسالو، ۵۲ ساله
Wikipedia
پرییت کاسسالو (Priit Kasesalu)، برنامهنویس استونیایی، دوست دوران دبیرستان جان تالین است که در توسعهی کازا، اسکایپ و جوست (Joost) مشارکت داشت.
کاسسالو مسئول کارهای فنی پیچیده در اسکایپ بود. هرگاه تالین و هینلا دربارهی امکان یک قابلیت جدید بحث و جدل میکردند، کاسسالو به آنها میگفت: «بس کنید. خودم راهحلش را پیدا کردم.»
او تا پیش از تعطیلی اسکایپ کماکان بهعنوان توسعهدهنده اصلی کتابخانههای این پلتفرم فعالیت داشت. درحالحاضر او در شرکت Ambient Sound Investments در حوزهی ارزیابی سرمایه برای تکنولوژیهای جدید مشغول به کار است.
دزدان دریایی استارتاپی: فرار از قوانین
اسکایپ برای جلوگیری از جلبتوجه مراجع قضایی، سیاستی محتاطانه در پیش گرفت و با اینکه از سال ۲۰۰۴ به یک شرکت بینالمللی تبدیل شده بود، دفاتر آن در استونی، لندن و لوکزامبورگ حتی تابلویی روی در ورودی نداشتند. دفتر مرکزی اسکایپ در لوکزامبورگ در یک ساختمان چندطبقه بدون هیچ علامتی پنهان شده بود. اگر به چند طبقهی بالاتر میرفتید، میدیدید یک حسابدار در اتاق نشیمن و حسابدار دیگری در حمام کار میکند! تماسهای محرمانه هم اغلب در همان حمام تاریک برقرار میشد چون با روشن شدن چراغ، هواکش به صدا در میآمد و امنیت تماسها به خطر میافتاد!
تا سال ۲۰۰۵، اسکایپ به شکلی غیررسمی و آزادانه اداره میشد. ایدههایی که صبح به ذهن یک برنامهنویس میرسید، تا شب همان روز ممکن بود در قالب محصولی آمادهی استفاده توسط هزاران کاربر باشد! هنگام تعیین تعرفهی تماسهای تلفنی اسکایپ (Skype Out)، تیم توسعهی این سرویس حتی زحمت انجام تحقیقات بازار را هم به خود نداد و تنها دو نفر از کارکنان، ظرف یک شب با اکسل لیست تعرفهها را تنظیم کردند!
ایدههایی که صبح به ذهن یک برنامهنویس میرسید، تا شب آماده استفاده هزاران کاربر بود
درحالیکه اسکایپ روزبهروز بزرگتر میشد و در دفتر جدیدش در تالین، به آرامی اتاقی را بعد از اتاق دیگر اشغال میکرد، تویوو آنوس که مسئولیت توسعهی جهانی اسکایپ را بر عهده داشت، یک استخر بادی کودکان را به یکی از اتاقها آورده بود و حتی بر سر این موضوع که آیا این استخر پس از پر شدن با دو تُن آب ممکن است سقف را بشکافد یا نه، با سرایدار به مشاجره پرداخت.
arstechnica
هر هفته بین ۵ تا ۱۰ نفر به شرکت ملحق میشدند. فرایند استخدام بسیار ساده بود و به سبک آنوس انجام میشد: «در آزمون ورودی قبول شدی؟ تبریک میگویم، تو استخدامی!» مذاکره دربارهی حقوق لازم نبود. اگر حضورتان در شرکت ارزشمند بود، مبلغی که نیاز داشتید به شما پرداخت میشد.
فرهنگ سازمانی اسکایپ آنچنان غیررسمی بود که زنی آمریکایی به نام ایلین بوربیدج، شغل خود در یاهو را رها کرد تا به اسکایپ بپیوندد. او ۸ ماه در دفتر لندن بدون دریافت دستمزد کار کرد (البته بعدها حقوقش را گرفت) و این دوران را بهترین دورهی زندگی حرفهای خود توصیف میکند. بوربیدج میگوید: «برای من مهمتر این بود که هرچه سریعتر کارم را شروع کنم. چند ماه بعد، تازه فهمیدم که بهکلی فراموش کردهام موضوع حقوق را مطرح کنم!»
بوربیدج نیز مثل جوروتسون تحت تأثیر سرعت خیرهکنندهی تیم استونیایی اسکایپ قرار گرفته بود. او میگفت: «پس از ۱۱ سال کار مداوم در سیلیکونولی، از دیدن این تیم فنی که هیچ نشانی از غرور نداشتند و برایشان عنوان، جایگاه و تقصیرها هیچ اهمیتی نداشت، واقعاً شگفتزده شدم. همهی آنها به طرز جنونآمیزی متعهد به موفقیت پروژه بودند. من چنین احساس مسئولیت و انضباطی را پیش از این هرگز ندیده بودم.»
بوربیدج که به فرهنگ مکالمات کوتاه و تعارفی آمریکایی عادت داشت، خیلی زود دریافت که این سبک در محیط اسکایپ کارایی ندارد. او میگوید: «در آمریکا، وقتی میخواستم با همکاری صحبت کنم، معمولاً با یک پیام مثل «وقت داری؟» شروع میکردم و بعدش میپرسیدم «اوضاع چطوره؟» یا «مزاحمت نیستم؟» اما برای تویوو، همهی اینها کاملاً اضافی و اتلاف وقت بود. پاسخ او همیشه فقط یک کلمه بود: بپرس!»
ساختاری ساده اما کارآمد
زیرساختهای فناوری اطلاعات اسکایپ نیز مثل دفترش غیررسمی بود. مکان دقیق سرورهای شرکت، اینکه چه کسی هزینهی آنها را پرداخت میکرد و میزان هزینهها همگی فقط برای یک نفر مشخص بود: ادمین سیستم، ادگار مالوورجان معروف به اِتس. اگر تیم توسعه چیزی نیاز داشت، اتس راهی فروشگاه میشد و با کارت اعتباری شرکت خرید میکرد و اگر یکی از سرورها نیاز به راهاندازی مجدد داشت، به یکی از شرکای تجاری شرکت زنگ میزد.
اتس یک بار وقتی نیاز به سرور داشت، فقط در گوگل عبارت «مرکز داده» و «لوکزامبورگ» را جستجو کرد و به یک ارائهدهندهی کوچک خدمات به نام Datacenter Luxembourg S.A رسید. او یک بار تعدادی سرور را با گذاشتن آنها در صندوق عقب خودرویش از سوئد به دانمارک منتقل کرد. تنها چیزی که برای اتس اهمیت داشت این بود که اسکایپ کار کند.
اسکایپ بهسرعت رشد کرد و به شرکتی بالغ تبدیل شد؛ آنقدر که بسیاری از غولهای فناوری خواهان تصاحب آن بودند. یان تالین، بیشتر تابستان ۲۰۰۵ را در لندن بود و در جلسات مذاکره با eBay گذراند. این مذاکرات در دفاتر موسسهی مورگان استنلی برگزار میشد.
خبر فروش اسکایپ به eBay به مبلغ ۲٫۶ میلیارد دلار نیز در همان تابستان منتشر شد. اعضای تیم بلومون و تویوو آنوس هر کدام حدود ۴۲ میلیون دلار دریافت کردند، درحالیکه فریس و زنستروم بیش از ۱۰ برابر این مبلغ به دست آوردند. علاوه بر آنها، حدود ۱۰۰ نفر از کارکنان دفتر تالین و ۴۰ نفر از دفتر لندن نیز سهامدار شرکت بودند. جوروتسون با این معامله موافق نبود و معتقد بود که ارزش شرکت باید کمی بیشتر رشد کند. اما تصمیم نهایی با زنستروم و فریس بود و انتخاب آنها فروش شرکت بود.
یان تالین دربارهی روند مذاکرات میگوید: «همیشه پیشنهادهای خرید دریافت میکردیم؛ اما سوال اصلی این بود که چه زمانی باید این پیشنهادها را جدی بگیریم. مبلغ هر پیشنهاد، اندکی بیشتر از قبلی بود. درنهایت، ترس از افت ارزش اسکایپ باعث شد به فکر فروش سریعتر آن بیفتیم. رقبایی همچون مایکروسافت و یاهو سیستمهای خود را بهبود داده بودند و گوگل نیز در همان سال سرویس Google Talk را راهاندازی کرد که شایعه شده بود امکان تماس رایگان با تلفن را فراهم میکند! تماس تلفنی، تنها منبع درآمد اسکایپ بود. از طرفی، در تابستان سال ۲۰۰۵ برای اولینبار تعداد کاربران اسکایپ شروع به کاهش کرد و ما از این موضوع بهشدت نگران شدیم. ابتدا فکر کردیم شاید یک اشکال فنی در سیستم باشد.»
دلیل اصلی فروش اسکایپ، ترس از افت ارزش آن و رشد رقبا بود
زنستروم نیز در اشاره به فضای رقابتی آن روزها میگوید: «در سال ۲۰۰۵ ما میدانستیم که یاهو، AOL، مایکروسافت و گوگل همگی وارد این بازار شدهاند. ما آن سال را با ۲۰ میلیون کاربر فعال شروع کردیم، درحالیکه هر یک از این رقبا بیش از ۱۰۰ میلیون کاربر داشتند. بنابراین پیشبینی این که آیا میتوانیم همچنان در صدر بمانیم یا یکی از این غولها ما را به زیر خواهد کشید، بسیار دشوار بود. در بین پیشنهادهایی که دریافت کردیم، توانستیم یک قیمت بسیار خوب پیدا کنیم. این پیشنهاد در کنار ریسک بالای شکست در برابر رقبا، ما را به سمت تصمیم نهایی فروش سوق داد.»
آغاز تضادهای فرهنگی
eBay پس از معامله، برایان سوئینی را به تالین فرستاد تا ببیند دقیقاً چه چیزی خریدهاند. سوئینی به محض رسیدن به دفتر اسکایپ با صحنهای غیرمنتظره مواجه شد: همه در سکوت کامل مشغول کار بودند و صدای تایپ از هر گوشه به گوش میرسید. در همین لحظه، یک تماس از آمریکا برقرار شد و صدایی از آن سوی خط پرسید: «آنجا چه خبر است؟» سوئینی نگاهی به اطرافش انداخت و با تعجب پاسخ داد: «بهنظر میرسد اصلاً اتفاقی نیفتاده است!»
ادامهی رشد اسکایپ، تغییراتی را در این شرکت رقم زد. کارکنان دفتر تالین بهتدریج شکاف عمیقی را میان خود و دفاتر دیگر اسکایپ، بهویژه دفتر لندن احساس کردند. شرکت، گروهی از مدیران را در لندن گرد هم آورد؛ درحالیکه برنامهنویسان شرکت همچنان در تالین باقی ماندند. کایدو کرنر، یکی از مهندسان اسکایپ، دربارهی چالشهای آن دوران میگوید: «نیمی از وقتم را در بحث و جدل با این افراد در لندن میگذراندم تا برایشان توضیح بدهم که ماست سفید است! آنها فقط دو هفته بود که استخدام شده بودند، اما فکر میکردند همه چیز را بهتر از ما میدانند!»
زنستروم در این مورد میگوید: «ما همزمان با دو چالش مواجه بودیم: یکی اختلاف بین تیمهای فنی و غیرفنی و دیگری تفاوتهای فرهنگی میان استونیاییها و تیمهای انگلیسیآمریکایی. طبیعتاً داشتن یک دفتر واحد و کارکنانی با ملیت مشترک کار را سادهتر میکرد؛ اما ترکیب چندفرهنگی ما درنهایت شرکتی قدرتمندتر و فرهنگی غنیتر برای اسکایپ به ارمغان آورد.»
تلاشهای عجیب زنستروم برای ایجاد همبستگی
برای تقویت حس همبستگی، همهی کارکنان بینالمللی اسکایپ به استونی دعوت شدند تا در یک مهمانی مجلل شرکت کنند. در جشنی که در عمارت ساگادی برگزار شد، زنستروم لباس یک دزد دریایی را به تن داشت و در مراسمی دیگر هم آنوس با لباس یک میمون آبی که از نرمافزار Bonzi Buddy الهام گرفته بود، ظاهر شد. اما بزرگترین و دیوانهوارترین گردهمایی اسکایپ در سال ۲۰۰۶ در هتل استراند شهر پارنو برگزار شد.
روزها صرف جلسات کاری و بررسی برنامههای توسعهی شرکت میشد؛ اما شبها، زمان جشن و پایکوبی بود و حتی اعضای کالیفرنیایی تیم، بعدها از آن شبها بهعنوان خاطراتی فراموشنشدنی یاد میکردند. یک بار همهی حاضران کنار استخر جمع شدند و با لباس کامل داخل آب پریدند.
تعدادی از نمایندگان eBay که پیش از شروع این بخش از جشن به اتاقهایشان برگشته بودند، تلویزیون هتل را روشن کردند و با تعجب دیدند که مهمانی بهصورت زنده در حال پخش است! صبح روز بعد، مدیریت هتل، خسارتها را محاسبه و اسکایپ تمام هزینهها را پرداخت کرد. کاربران اسکایپ نیز بهافتخار این جشن، یک اموجی اختصاصی دریافت کردند.
شکاف فرهنگی همچنان پابرجا ماند
اما این مهمانیها هم نتوانست اختلافات فرهنگی عمیق را حل کند. آنوس، که فردی صریح و عملگرا بود، اولین نفری بود که شرکت را ترک کرد. تیم جدید اسکایپ علاقهی زیادی به مایکروسافت اوتلوک داشتند؛ درحالیکه آنوس استفاده از این نرمافزار را ممنوع کرده بود. او میگفت: «اگر هنوز داریم ایمیل میفرستیم، پس چرا اصلاً اسکایپ را ساختیم؟»
اسکایپ و eBay هیچوقت نتوانستند بهخوبی با یکدیگر هماهنگ شوند
یان تالین میگوید: «اعضای قدیمی بهوضوح میدیدند که اوضاع از کنترل خارج شده و کارها دیگر درست انجام نمیشود. افراد بیشتر بر روی مسائلی تمرکز میکردند که فقط در جلسات خوشایند به نظر میرسید، نه چیزهایی که واقعاً برای کاربران مفید بود. اسکایپ مدام نسخههایی پر از ایراد منتشر میکرد که بهاندازهی کافی توسعه نیافته بودند.»
درنهایت، اسکایپ و eBay هیچوقت نتوانستند بهخوبی با یکدیگر هماهنگ شوند و در سال ۲۰۱۱، مایکروسافت اسکایپ را به مبلغ ۸٫۵ میلیارد دلار (معادل ۱۱٫۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۵) خرید.
ورود مایکروسافت
استیو بالمر، مدیرعامل وقت مایکروسافت مشتاق بود وابستگی این شرکت به کامپیوتر شخصی را کاهش دهد و در همین راستا، اسکایپ با محبوبیت بالایش توانست نظرش را جلب کند. مایکروسافت تا آن زمان تنها شرکتهای کوچک و گمنامی را تصاحب کرده بود که ارزش چندان بالایی نداشتند؛ اما بالمر برخلاف این رویه تصمیم گرفت با خرید اسکایپ با مبلغی هنگفت و ۴۰ درصد بالاتر از ارزش این شرکت در آن زمان، بزرگترین خرید تاریخ ردموندیها را انجام دهد.
پس از تصاحب اسکایپ، بیل کئوفود، مدیر اجرایی وقت و مدیر ارشد مالی سابق اسکایپ، همواره به محبوبیت این سرویس اشاره میکرد و آن را ابزاری برای برقراری تماسهای بینالمللی ارزان یا رایگان میدانست. او به خاطر میآورد که در سفرهای کاری خارج از کشور، هنگام معرفی خود به مأموران مهاجرت، بارها با این جملات مواجه میشد: «اسکایپ چه برند نمادینی است! من از این برنامه برای تماس با مادربزرگم استفاده میکنم.»
تمرکز بر بخش کسبوکار، رویکردی منطقی و همراستا با استراتژی مدیران قبلی اسکایپ بود. استیو بالمر و دیگر مدیران مایکروسافت در ابتدا وعده داده بودند که اسکایپ به صورت مستقل از لینک (سرویس تلفن اینترنتی جدید مایکروسافت) به فعالیت خود در بخش کسبوکار ادامه دهد. با این حال، دو سال بعد، مایکروسافت این دو سرویس را در قالب «اسکایپ برای کسبوکار» (Skype for Business) ادغام و آن را به مجموعه آفیس اضافه کرد.
تا سال ۲۰۱۸، تقریباً هیچیک از افرادی که در روزهای ابتدایی همراه اسکایپ بودند، دیگر در این شرکت حضور نداشتند. از آن زمان به بعد دیگر تصمیمات کلیدی در تالین یا لندن گرفته نمیشد، بلکه دفتر مرکزی مایکروسافت در ردموند، کنترل امور را در دست داشت.
براساس افشاگریهای اسنودن، eBay در سال ۲۰۱۱ امکان دسترسی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا را به اسکایپ که زمانی «غیرقابل شنود» توصیف میشد، فراهم کرد. در این راستا، پروژهای محرمانه با نام Chess در اسکایپ اجرا شد که تنها تعداد محدودی از کارکنان شرکت از آن اطلاع داشتند و پس از واگذاری اسکایپ به مایکروسافت نیز ادامه یافت. با این تغییرات، تعجبی ندارد که بسیاری از کارمندان اولیهی اسکایپ، دهمین سالگرد تأسیس این شرکت را بیشتر شبیه به یک مراسم ختم میدانستند.
eBay دسترسی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا را به اسکایپ فراهم کرد
زمانیکه استیو جوروتسون برای مصاحبهای در سال ۲۰۱۸ نتوانست اسکایپ را راهاندازی کند، خبرنگار از او پرسید: «آیا مایکروسافت اسکایپ را به هم ریخته است؟» و جوروتسون پاسخ داد: «تعجبی ندارد. مایکروسافت به هر چیزی دست بزند، خرابش میکند.»
به عقیدهی جوروتسون، مالکیت اسکایپ توسط شرکتهای بزرگ با منافع تجاری گسترده، همواره نقطه ضعف بزرگی برای اسکایپ بود. غولهای چندملیتی نظیر eBay یا مایکروسافت، ملزم به رعایت منافع شرکای تجاری و دولتها در سراسر جهان هستند؛ امری که دست اسکایپ را برای دنبالکردن رشد تهاجمی به شیوهای که منافع شرکا را تهدید میکرد، میبست. برای مثال، عرضهی اسکایپ برای گوشیهای مجهز به وایفای، به دلیل فشار از سوی اپراتورهای بیسیم که درآمد صوتی خود را در معرض خطر میدیدند، با تأخیر مواجه شد.
پس از سالها فعالیت، مایکروسافت اعلام کرد که اسکایپ در در تاریخ ۵ می (۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) بهطور رسمی تعطیل میشود تا تمرکز بیشتری روی پلتفرم Teams داشته باشد. جف تیپر، رئیس بخش مایکروسافت ۳۶۵ در مصاحبه ورج تأکید کرد که کاربران اسکایپ میتوانند تاریخچهی گفتگوها و فهرست مخاطبان خود را استخراج کرده و از اسکایپ خارج شوند یا اینکه به تیمز مهاجرت کنند.
امیت فولای، معاون بخش محصول مایکروسافت در این مورد میگوید: «اگر کاربران تصمیم بگیرند به تیمز مهاجرت کنند، فوراً منتقل خواهند شد؛ زیرا ما از قبل اقدامات لازم را برای انتقال مخاطبان، پیامها و تماسهایشان انجام دادهایم.»
اسکایپ پس از ۲ دهه فعالیت، در اردیبهشت ۱۴۰۴ تعطیل میشود
یکی از قابلیتهای مهم اسکایپ که از بین خواهد رفت، امکان تماس با شمارههای داخلی و بینالمللی است. فولای در این مورد میگوید: «در گذشته که فناوری VoIP به اندازهی امروز رایج نبود و هزینههای اینترنت همراه نیز بالا بود، این قابلیت مفید بود؛ اما امروز دیگر نیازی به این قابلیت نیست.»
یکی از دلایل اصلی تعطیلی اسکایپ، کاهش قابلتوجه استفاده از این پلتفرم برای تماسهای صوتی در سالهای اخیر بوده است. مایکروسافت اسکایپ را در سال ۲۰۱۱ خرید، اما در یک دههی گذشته، اپلیکیشنهایی مانند فیستایم، واتساپ و مسنجر روشهای سادهتری را برای ارتباط کاربران از طریق پیامرسانی، تماسهای صوتی و ویدئویی ارائه کردهاند.
مایکروسافت از زمان عرضهی نسخهی شخصی تیمز در سال ۱۳۹۹ تمام تمرکز خود را روی این پلتفرم گذاشته است. ردموندیها در آن زمان اعلام کرده بودند که همچنان به پشتیبانی از اسکایپ متعهدند، اما درنهایت نظرشان عوض شد. با وجود این تغییرات، مایکروسافت اعلام کرده است که تعطیلی اسکایپ منجر به تعدیل نیرو در این شرکت نخواهد شد.
یان تالین، در سال ۲۰۱۸ در جواب این سوال که احتمال تعطیلی اسکایپ طی ۱۰ سال آینده چقدر است، گفته بود: «۳۵ درصد.» اما زنستروم خوشبینتر بود و در ایمیلی نوشته بود: «اینکه مایکروسافت MSN Messenger را تعطیل کرده، نشان میدهد که نسبتبه اسکایپ تعهد جدی دارد. اسکایپ یکی از قویترین برندهای سبد مایکروسافت است. امیدوارم ۱۰ سال دیگر دوباره خبرنگاری به من ایمیل بزند و بخواهد داستانی دربارهی دههی دوم اسکایپ بنویسد.»
با وجود این خوشبینیها، واقعیت به شکل دیگری پیش رفت و چراغ اسکایپ پس از ۲۲ سال فعالیت، برای همیشه خاموش شد.
source