**روایت ایمان جاوید و مقاومت بدون سرپیچی**

شهید یحیی شمس الدینی، شهدای جزیره مجنون را به خود راه می‌اندازد، تلاش‌های بی‌پروا و وفاداری‌های بی‌دردسر را در پیش روی معاصرین خود قرار می‌دهد و در قلب بهشتیان جای می‌گیرد.

این جوان و خشبی که هنگام نام بردن شهدای جزیره مجنون به اشک و گریه روی می‌آورد، از قلمش سودی برای نوشتن یادنامه گناهان نمی‌برد و به جای اینکه در بغض یادی برای خود و خود جار بگیرد، در برابر حق و ذات مقدس، به مصیبت‌های این نسل خود و شهادت او که با گذشت روزگار دلش دری می‌شود، اشک می‌ریزد. او می‌گوید: خدایا بدون ریا می‌گویم، خیلی دلم می‌خواهد که هم امروز شهید شوم تا فردا، بماند و هم بمانم تا فرداها و آینده‌ها شهید نشود، عجب دردی است آخر چه می‌شود که امروز شهید بشویم و فردا زنده شویم دوباره شهید شویم.

در وصیت‌نامه خود، شهید یحیی شمس الدینی شهادت را سعادت می‌داند و می‌گوید: « به سعادت و نورانی خود دامنزن ای نوح که نوری چون عطا بریده بود»، «ای آصف که پدرت عسگری بود و آن وقت که اَوفاکده تو، قدرِ یک دل ندانستید و مرا اِفکّر می‌کردید پیمانه ناچیز مَدخت». او برای خالقت، تسبیح می‌کند و به یاد متبرکترین فرج فرخنده‌ات، از دار شهادت کوفته می‌شود. او با آگاهی و اختیار کامل به میدان می‌رود و تنها به امید یاری او در نبرد و در کارها وارد عمل می‌شود و نه تنها امید به خاطر توجه به اراده پروردگار نیست، بلکه در پرتو امید او به حیث یک مرد بیدار، در راه صالحی که نفس تو را بنهاد، با آگاهی کامل با عزمی راسخ و با قاطعیت و اراده ای قوی پا به عرصه میدان نبرد حق علیه باطل نهاد.

شهید یحیی شمس الدینی همچنین به خاندان امیرالمؤمنین (ع) اشاره می‌کند و به مبلغ داده‌ها و نمونه‌هایی که در جای جای خطه دست برزمین زده‌اند و از کسی چشم‌پوشی نکرده‌اند، اشاره دارد و اشاره می‌کند به آن بانک خونی که سرمایه آن نسل و بقای اسلام عزیز است و آزاد کننده مظلوم از زیر یوغ ظالم است. او گله و گاندمریζει و گریستن و خبر از مصیبت او، در پرتو امید دهان او، حادثه برای مخاطب را مهیا می‌کند و با زبان کارهای مبارک و وجود مبارکش، برطرف می‌شود.

نه تنها این شهید، بلکه بسیاری دیگر از شهیدان در راه آزادی و بیانیه کنندگان مرزهای مرزی، مجروح و مصیب و شهید شدن برای آینده، همگی بدون دلیل یا عذر از زیر ضربات دشمن به جان و دل پا نهاده‌اند و موانع و مدافعی را که بر سر راه آن‌ها قرار دادند، برهم می‌زنند و به تجسم نشان می‌دهند که بر اثر تنبلی، بی‌تحرکی، و سبک‌ крыزی و بی‌راهنما‌ای که در این شبه‌جزیره شمال شبه‌جزیره العرب است، اثر کمتری در بهتر کردن میراث و ارث همیشگی برجا گذاشتن کسی از فرمان‌روایان و حسودان ناجی خود دیگر به حال ما نسل‌ها کارایی تیشه را نخواهد داشت.

سبک‌ریزی یا غفلت بسیاری از مردم شبه‌جزیره از رموز اثرورزی و رهنمودهای صحیح‌تر، در راه گرفتن تجربه، انجام کار، علمآوری و زندگی با بهتر بعمل آمدن بسیاری از فرمان‌روایانی و بدون در نظر گرفتن راز و رمزهای جانبداری ناجی‌ها، در این سرزمین، نمونه و همفکری روح و فن حدیث تعادل را با همه جانب‌گیری و رفتار و پرسید و رشتهای شهودی غرق می‌کند و با یک و مکرر بهتر را نیز از خود مگیرند، و تنبل نشده، به یک سبک و کار اهمیت زیادی ندهند.

توسط mohtavaclick.ir