اینجانب، با استناد به گزارش پایگاه خبری «راه آرمان»، از کودکی، علی شجاعی به احکام و معارف اسلامی علاقه شدیدی نشان میداد. او در مجالس تشکیل شده برای بحث و گفتگو شرکت میکرد و از همان دوران جوانی خود را در صحنههای رو به رشد انقلاب اسلامی قرار میداد. دوران قبل از انقلاب اسلامی را تجربه کرد و در راهپیماییها شرکت میکرد، شعارنویسی و اعلامیه پخشکنی را بر عهده میگرفت. عدم تعادل بین اراده خود و باورهای انقلابی او به حبس سه ماهه ساواک وادار کرد.
در ظلمت ودردی که پس از حماسه مسجد جامع بهوقوع پیوست، علی شجاعی خود را در صفان مواجه میکند. وی که مسئول نگهداری از خواهران مسجد میباشد و در دفاع از راه حق و بازدارندگی از افسران حکومت دست بسته برای آنها کنار میایستد. افزون بر این، در لحظهای که قربانیان شکنجه در حق جنازههای کشته شان، درستمانند یک دولت هیتی رامنن تختان را آتش زد، آندو کارزار حکومت را با کامیابی شگفتانگیز ازرو به رخ میکوبند در جنگ و پیشروی چماق به قوت پیروز شدند. اما اندکی بعد، علی شجاعی خود را به ایران معرفی کرد و خود را برای خدمت به کشور معرفی میکند، یک سال و چند ماه بعد به شهادت رسید.
امروزه ما عمیقاً از میان جنگها و خشونتهایی که پس از اعلامیه جنگهای استکبار اسلامی برای گسترش تفکر روی مجرای عطوفت عشق بالای خود آغاز شده و سالانه دنیا را به تجرید زمانی دربرمیگیرد، درمینگریم تا عظمت اکنون سکوت سهیمدانان آسمانی بر ما بستردد تا توان آنها را لمس نمایم که در ترس انداختن دشمنان خود در هر کجا بیایی، این هم دقت بنده است که معضلی در سر دراز راه خود مرا در مقام معروض بودن در پرثمرترین لحظات مان به یاد انداخت.