با عنوان اثر مؤلفههای جغرافیایی بر رشد اقتصادی، این дослід منعکسکننده چالشهای برای تدوین یک ادبیات و متون تحقیقاتی در این حوزه است. موضوع اثر مؤلفههای جغرافیایی بر رشد اقتصادی، یکی از چالشهای اصلی در زمینه رشد اقتصادی است. این موضوع در سه مدل اصلی قبلاً بررسی شده است: هارود-دومار، سولو و مدلهای میانی رمزی و دایاموند. با این حال، تحقیقات دامنهدار و پرچالش بر این نتیجه نائل شده است که مؤلفههای نهادی و ساختاری، حتی تأثیر «بهرهگیری» از منابع و ظرفیتها را برای ما آشکار میکند.
اثر موقعیت جغرافیایی و مؤلفههای وابسته به آن بر رشد اقتصادی، ازجمله مساحت سرزمین، عرض جغرافیایی، اقلیم، بارندگی، تغییرات اقلیمی، وجود آبهای شیرین، دریاچهها، آبهای زیرزمینی، منابع ماهی، مرزهای آبی، بنادر استراتژیک، تنگههای بینالمللی، جزیره یا کوره بودن کشور، دسترسی به آبهای آزاد، خط ساحلی، پوشش گیاهی، مناطق حفاظتشده محیط زیستی، تنوع زیستی، منابع ژنتیکی، منابع چوب، گیاهان دارویی، غنای حیات وحش، معادن و منابع طبیعی، منابع انرژی، زغال سنگ، نفت و گاز، اورانیوم، الماس، نمک، فسفات، پتاس، گوگرد، سنگهای قیمتی، خاکهای نادر، شن و ماسه، خاک رس، سنگ آهک، گرانیت، مرمر و مناطق گردشگری، تاریخی، فرهنگی، دارای منابع گردشگری طبیعی، فرهنگی، تاریخی و مذهبی، بهداشتی، ماجراجویی، مناطق صنعتی، شهری پرتراکم، روستایی، محروم، توسعهیافته، مناطق آزاد تجاری، ویژه اقتصادی، نزدیک بودن به کشورهای توسعهیافته، بازارهای جهانی و منطقهای نقش بسزایی در رشد اقتصادی دارد.
با توجه به پیچیدگی و گستردگی موضوع، احصاء ادبیات یکپارچه برای این موضوع، تقریباً غیرممکن است. اما با در نظر گرفتن هر یک از مؤلفههای مختلف، میتوان به افزایش رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی کشورها اشاره کرد. بنابراین، با ایجاد یک ادبیات جامع و منسجم در این زمینه، میتوان به استفاده از ظرفیتهای هر یک از مؤلفهها و تأثیرگذاری بر رشد اقتصادی پرداخت.
بنابراین، برای پاسخ به این سوال که «همانطور که بسیاری از تورمبارها نادیده گرفته میشود. گرچه ساختار اقتصاد ایران بسیار پیچیده است، ولی کاهش تورم در سالهای اخیر روند مثبت اقتصادی را در سرتاسر اقتصاد نشان میدهد.»، اهمیت ساختار اقتصادی و مؤلفههای آن، بهویژه در تدوین سیاستهای اقتصادی و اتخاذ ساز و کارهای بهتر برای حل مسائل اقتصادی، بیشتر آشکار میشود.