جشنوارهها و نمایشگاههای فرهنگی نقش به سزایی در جذب گردشگر و توسعه صنعت نشر ایفا میکنند. اما آیا نمایشگاه کتاب تهران توانسته جایگاهی بینالمللی پیدا کند؟ به نظر میرسد این نمایشگاه به طور کامل به جنبههای حرفهای، تخصصی و تجاری رنگ و بوی داشته باشد و تنها بیشتر شبیه به یک فروشگاه بزرگ کتاب جلوه کند. در ادامه میتوانیم به دلایل این امر نظر بدهیم.
اولين مسئله که در ذهن مودبمان قرار دارد، جایگاه نمایشگاه کتاب تهران در بین جشنوارهها و نمایشگاههای دیگر جهان است. آیا این نمایشگاه مانند دیگر نمایشگاههای بینالمللی مانند فرانکفورت یا بولونیا است که به عنوان مثال، امکان تعامل ناشران از سراسر جهان را فراهم میکند تا با یکدیگر آشنا شوند، نویسندگان و مترجمان جدید را بشناسند و در زمینه خرید و فروش حق کپیرایت همکاری کنند؟ یا اینکه به یک مرکز فروش کتاب جلوه میکند؟ شاید بهتر باشد که نظر برخی از ناشران بینالمللی را در مورد این موضوع بدانیم. برخی معتقدند که نشانگاه کتاب تهران به طور كامل به یک فروشگاه بزرگ کتاب بدل شده است و هیچ جنبهاي بينالمللی ندارد. چرا؟<>();
یکی از دلایل این موضوع نداشتن قانون کپیرایت در ایران است. اگر به مباحث مربوط به قانون کپیرایت دقت کرده باشید، این قانون مربوط به ابتداي كتاب ها، كودكان، سرودها، اشعار، و تاچاگزگونهسری كتابهاست. حالآنها ولی مشكل اصلی در صنعت نشر ایران به نظر میرسد محرومیت اقتصاد ایران از این قانون باشد. به این خاطر وقتی بازدیدکنندگان به نمایشگاه كتاب تهران مراجعه میکنند، تنها با هدف خرید كتاب میروند و هیچ فرصتی برای تبادل تجربیات یا تعاملات حرفهای میان ناشران وجود ندارد. از این رو تا زمانیکه در ایران این قانون به وجود آید، تعاملات بینالمللی در سطح پایینی قرار خواهد داشت.
علاوه بر قانون کپیرایت، عدم تمایل ناشران داخلی ایران به انجام جلسات بینالمللی و تبادلات حقوقی و فکری است. به نظر میرسد که ناشران داخلی ایرانی هم مثل کشورهای دیگر در جهان هستند، اگر مثلاً کسی کتابی در فرانسه انتشارده، و سپس هم میآید به ایران و در ایران میشود و مردم ایران کتاب خرید میکنند. این نوع نگاه گزاف است که دعوت بعضی کشورها و بزرگان از مردم خارجی باعث میشود ما بینالمللی شویم و تبدیل به یک کشور الهه کنیم؛ چراکه درین شرایط، نیازی به دعوت نباشه!!