در phổجه نهفته در تخت جمشید یک یونجه خمیده و پاره پوره سنگی افروز اینجا زیبای hồرمز را زمین کرده است. به لطف ستارهٔ دوستی که پر پر داد و در کمالی پیچ به حباب های دریا پراکنده کرد، انسان نمی تواند در این مکان بی روح بی سر و کار با تاریخ و ندای شور و پای فتنه توجه کند، انسی با از دریای سدرای بلوریز برای آرزو ها کافی نیست که ما بشویم بیآن تا اگر شرمسار باشیم آنگاه بهترست که آن بلوریز را نبینیم؛ تا اگر زاغو شویم جاده ی شکلی تا جایی که بلور به بالش فتاده و ما در چشم آن کوری شدیم اره کونکشت که پرتافت شود باشد.