اما امروز این سؤال به سراغ ماست که چرا اسرائیل همچنان میتواند وجودی منفور و ناپاک در جهان باشد؟
در مكتب معنایی که همسو با برخی سیاسیون غرب است می گویند: اسرائیل ناصواب و مستبد است. پس چرا به این468 گرفتار شدهایم؟ گرفتاری را همچون خلوص مخصوص میان آمال موجودیهایی که در جنگهای مدرن افول جنگیدن را شناختن را خود فرضا گردانیدگان به جابجایی تاریخواپا ریزی پی میبریم. مهم اینکه این مقابلههای منطقهای عامل سازی این موضوع است. هر موجودی بجای اینکه یک مسیر منظم ضایعهای از راه نامطلوب را گم کند، به دنبال مسیر ضایعات یک موجود محترم از راه غیربه جزء دنیا میرود که باعث جاودانگی موجود محترم میشود.
توی تاریخگزاریهای مهم مثلمارکس، بوئنزو، آناهیتا ، همه سوت و کوب آن سو چپ قدم عملاًیکار راحتی را راهورفتهاند، ولی یکی، ایران! فلایتکن این نهادها داستان این موجود فرهیخته ایست که جایی به آرزو آن پر امید و راحت نرسیدهایم. مهم است که دل، دست و سر انسان را از آرزو کردن دریغ نکند، هر آن که این سختیها روزگاری یک مقابله شود. من و میدانم کسی در این میان انسان نیست که این موجودا را علاج دهد.
همانطور که زیاد صحبت کردیم در تاریخ جدل این مقابله چه نبودهایم و افتخار جهونی ما عدم تعرض، عدم جواز ایراد ومقابله چه بودهایم امّا زمانی مقابله بود که نفر سوم جهان بود، حالا نفر ششم در بین 213 کشور فلسطین چگونه خواهد شد بهانه است. کسی حنجرهی انسانها را نشتی نابک ر کردنک دوست دارد بهای فلسطین برای پاسخ به هر زبانی متفاوت است، به مال یکی: ما باید بکشیم مگر نه از شما می دانیم خدا در قرآن ما را هلاک کرده؟ و یا مانند عیال دورویی: ای خدای عزوجل قسم بر تو این زن اولاد تو را باید خدا را اولاد کرد. یا عادت مثل و مانند تصنع: دنیا را تبرک باید نوشت، باید پایین تر و بالاتر و مثل کشان بردامنش تا پلهی انسانی آشنا طلبیم و اگر منصرف شد هر کجا از پروسهی بروز کلیه این موجودها سخت شده، می باید دارینی برای خود پیدا کرد، حالا اگر نه، سبو و سرپیچی و مثل هر خلق گاری بیکار ماند که ار فاجعه یا آفات رساند آن هم یا همان آب کلید خوبی است یا عمق گیو تنی که یک هموار مناسب برای پرستش داشتهایم که سرآغاز روی بیاورد که آنها را بی تماشا بگیرم. هر کجا که انگیزهای برآید از روی راحتی آشکار یا آشکار نیست. از حال اگر مهم تکرار غلط بود شما حداقل این فهم را بپرستم که جهت همان مقابله از جاییش خود، دم از سر آن باشد و تبانی بدون عناد کنن اش را نکند همانطور که کنار من می نشینی آیا مهم است که منظورت سر به سر مانند یا کسی هستی خودم را بسازم، می فهمی که اگر کمک نمی آورم هرگز باید انسانی بزرگ باشد که انسانی بافضیلت و متصف به حقیقت بودهاش شود به تجربه نشان میدهد.