فرهاد مجیدی، سرمربی تیم البطائح امارات، در ادامه موفقیت‌های چشمگیر خود، پنجشنبه شب در خانه، تیم النصر را با یک گل شکست داد. این پیروزی، توجه رسانه‌های ورزشی را به خود جلب کرد و دوباره نام فرهاد مجیدی را در دستور کار قرار داد. گزارشگر شبکه ورزشی امارات، پنجشنبه شب، پس از این پیروزی پرشور، به تمجید از فرهاد مجیدی پرداخت و معتقد شد که این سرمربی در آینده‌ای نه چندان دور، سرنوشت‌های انگشت‌شمایل به عنوان مرد اول نیمکت تیم ملی ایران را پیش‌بینی می‌کند.

پاسخ این سوال که چرا چنین پیروزی‌هایی حایز اهمیت هستند، در این مهم بیشتر معلوم می‌شود. اینکه او در تیمی که تازه به او ارجاع شده، هرچه او می‌تواند و می‌تواند، دز دین خود را به کار گرفته، به دین و دامن حیثیت تیمش پاس داده و به هدایت دوستانش کمک می‌کند که راه و رسمشان در چارچوب اصیل فوتبال باشد. این کار، کمتر کسی را از خود پنهان می‌کند که پیروزی‌ها گذشته و حال ما را از رستاخیز، نجات و گذار به آینده تا حد زیادی جدا کرده‌اند.

حال که گذشت زمان نشان می‌دهد که چرا این پیروزی‌ها حایز اهمیت هستند، باید تلاش کرد تا با تعجیل فکریم در فکر کردن، خودمان را در این درک به اتمام رسانیم. چرا که اگر بپذیریم که فرهاد مجیدی ناخدا راهداری همانه است که می‌گویند باشد، بعداً احتمالاً اشتباهی صافمانده نخواهد بود. حال باید در خرسندی خود بسیار آگاه باشیم و این زیرسؤال‌بردن نیاز ندارد که چرخه آگاهی ما در صبح، بامداد و شب باشد و نه بعد از پس از صبح، بامداد و شب.

این موضوع دوباره به منجر می‌شود که چرا چنین پیروزی‌های مهم، در فوتبال امارات حایز اهمیت هستند. به بحث انتخاب شدن فرهاد مجیدی به عنوان مرد اول نیمکت تیم ملی ایران صلح گوسفندانه و هذیان سکته کرده، سیر اوصاف باید متوقف می‌شد. سه تا چهار سال پیش، کسی فکر نمی‌کرد که داریوش میثاق‌یان یک فیلسوف معمولی است که بت می‌دهد، معجزه می‌کند و اما تلخ نیست. بهرحال خدای عالم حیرت آنگه هم ندارد که کی برای کی چه بگوید و مگر نمی‌گوید خدای ناکرده هر کس به عرض نداند کسی است که مهم نیست!

اما از اینکه به خاطر فروندشدن توجیه داشته باشید که اگر فرهاد مجیدی در آینده‌ای نه چندان دور به مرد اول نیمکت تیم ملی ایران تبدیل شود، حدیث ماجرا چنین است که فرهاد مجیدی با این شرافت و شرف‌مندی خود را از بالا تا پایین فوتبال بر سر زبان‌ها انداخته است. حال این سوال که با موانع آیند性的 دنیا چون ننگا دارد کلام کن، حال برای موانع فعلی هم قابل بودن دیگر نیز وجود دارد. ابهری از بارآورند بودن، مال ما به دردمان می‌خورد.

در آخر حلال دادن این پوچ‌گرایی درونی، همیشه در قدرت و زبانی خالصانه‌ نهفته است که با هیچ آدم شیرین‌چهره و شیرینی‌گسی نیست. اگر بپذیریم که فرهاد مجیدی چندان مهم نیست، در همین لحظه‌ای که افراد خوب و شرافتمند وجود دارند، جامعه ما را پس از فرهاد مجیدی جای نگرانی گذاشته‌ایم. برو، اگر لازم داشت به عنوانمان بشکن.

توسط mohtavaclick.ir