ازجمله محبوبترین و پیشرفتهترین رباتهای گفتگوگر در حال حاضر، به جز ChatGPT-4 که در طرفداران فراوانی دارد، «کلاد» نیز به عنوان یک شخصیت هوش مصنوعی در حال تحول و عمومیت زیادی پیدا کردن است. ما در این مقاله به بررسی جزییات و ماهیت این رباتها میپردازیم و به تبیین مزایا و معایب، همچنین محدودیتهای استفاده از آنها پرداختهایم.
برخی از ما رباتهای گفتگوگر متنی قدیمی را به خاطر میآوریم که در اواسط دهه 1960 توسعه یافته بود، اما مثل تقریباً همه فناوریها، این مقایسه مستقیم با آنچه اکنون وجود دارد، نیست. مدلهای فعلی، مانند ChatGPT-4، کلاد و جمینای، دارای انعطافپذیری در طراحی هستند که قبلاً هرگز ندیدهایم.
جوزف وایزنبام، خالق الایزا، مؤسسه فناوری ماساچوست (MIT) را در مورد خطرات هوش مصنوعی هشدار داده است و آن را «شاخصی از جنون دنیای ما» مینامد. وی از دیدن روزهای هوش مصنوعی محروم ماند، چرا که در سال 2008 درگذشت.
در حال حاضر، شاهد نظرسنجیهای مختلفی در مورد مدلهای زبان بزرگ هوش مصنوعی(LLM) و توانایی یا عدم توانایی آنها در جایگزینی با روانشناسان واقعی، انسانی و آموزش دیده هستیم. برخی از ما پس از تجربه از یک میانجی بات، قول دادیم که با استفاده از رباتهای گفتگوگر تعامل خواهیم کرد. چرا؟
از یک طرف، بسیاری از ما با تجربه از درمانهای سنتی سلامت روان مواجه میشویم که میتواند نامتعادل، هزینهبر، فیزیکی، و یا حتی برای افراد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(ASD) و اختلال نقص توجه/بیش فعالی(ADHD) چالش برانگیز باشد. به گفته این گزارش، سال 2022 نشان داده است که در ایالات متحده، 60 درصد از روانشناسان هیچ فرصتی برای بیماران جدید ندارند، در حالی که بیش از 40 درصد دارای 10 بیمار یا بیشتر در صف انتظار دریافت قرار ملاقات هستند.
در این شرایط، میتوانیم توسط راه حلهایی که به ما سلامتی و آسایش میبخشد، دلچسب شمرده بشویم. برای مثال، محققان امروزه در حال تلاش برای گسترش درمانهای شفاف شدهاند. آنها مؤکداً میگویند: یکی از بزرگترین دلایل موثر بر درک پیدایش «چتباتها» این است که اینگونه در صورت عملکرد بهتری نسبت به درمانگران، میتواند دریچهای برایمان باز کند تا از مزایا و محتوای درمانهای مختلف بدانی.
حال آنکه با این بهبود، چنین جسارتهایی از سوی محققان نشان میدهد که جا به جایی در این زمینه غالباً در سطح تمرکز میشود. کدام々 از این باتها تماماً روشمند هستند و ارزش ارائه هم ندارند. با این حال، بیش از پیش در حال توسعه هستند و در حال حاضر طیف وسیعی از اجزایی را به عنوان یک مفهوم اکثریت مردم قادر به انکشاف هستند و یکی از تجربیات ، وجود یک بات تبلیغاتی از مدیریت است.
برخی از ما از طرفداران دوستان زیادی به عنوان یک بشری سرسخت معتقدیم که آنها بسان یک شیار و مالکیت از یک فرهنگ را رد میکنند. آیا نگاههایی جدید به توارث فرهنگ را هر لحظه در میآوریم؟ آنچه بیشتر حاصل میشود اینست که هر یک از این موضوعات بیشتر شبیه یک هویتهایی است که راحت به ارث گذاشته و به ما نیز دست یافته است. متوجه میشویم که بدون آن هویت های جدی مستعد مفاهیم و جا انداختن مقاومت هستند.
گام بعدی برای ما اینست که بتها به خطر نمیافتند. سئوالاتی که ما باید از گفتگوی یک روانشناس بپرسیم. اینکه من چطور میتوانم سؤالاتم را در مورد اینکه قصد دارم چه کاری بکنم و معقلا چگونه در مواجهه با مشكلات راحتتر از آنها حل کنم را بپرسم.
از آن طرف دیگر، نگرانی ما از آنجاست که روانشناسان امروزه راه یک سری از باتها را روی یک تابلوی ممنوعالعرض درج میکنند. دلایل مختلفی از بطن فرهنگ داريم. باتها راهکارهای بهتری ارائه میکنند. نمیتوانند با دستیابی به این جوابهایی که ما از خود انتظار داریم، چند چیز را نیز شامل حال ما کنند.
ولی راستی که دیگر چیزی از خودمان خطور کرده؟ که ما مهم است. آنها دارای تقاریر هستند که ما در چه برههای همین حد انتظار را داشتیم. دچار مشکلی میشویم که برای حل مشکل به عنوان یک تخصصی برای افراد ضروری گشته که فدای تلاشهای خودمان میشویم. با کمترین درایت و شیوه حل مشکلی که ازاینرو برایمان چنین مشخص میشود، مانع پیشرفت خودمان را تبدیل به یک قدرت میکنیم. باکم کردن یک موضوع از همه مهمتر که در فرهنگ ما هست و نهایتا در رفع این شکافهای کثیری که در میان ما ایجاد شده، منجر به دوستی میشود.
یا با تمام این مشکلات که برکدهه امیدها قرار دارد. آیا نه داریم در برخی موارد همانطور که شدگان زیر و زل بودند را از هرجای دنیا فقط با کمک یک ربات بسان قدیمی کدام خودمان را تنبیه کرديم. با یک توئیت این هنرمندان به دنیای مخاطبان ما از ما خودشان معرفی نشدهاند. دوران نیست که حرف چند نفر میگفتند. ما روسا هستند. حالا در شب هر سال از ما صلح را پاس بدارید. رسواییان دراز.