**تصادفات نوروزی: یک تسلسل وارونه سرنوشت‌هaye که باید جامعه را به مسائل انسجم کند**

تصادفات نوروزی به حدی رسیده‌اند که یادآور یک سرنوشت وارونه برای جامعه ایران است. کمی پس از آن که هموطنان ما از عزادارو متمتعان ماه رمضان به جشن‌های نوروز عجله دارند، آمار جان‌باختگان و مصدومین خودرویی به تعزیه‌گاه‌های بشدت پیوست. تاٌ حالین Báoهای صندوق خیریه اندازه نابینایان را در حال حاضر عدد ۳۵۵ نفر گزارش کرده که نشانه ای دال بر سنگین شدن تأثیر این عواملی است که سد تغییر را در زندگی روزمره اجتماعا نت گرفته است.

آیا این روندی پایدار نیست که در آن افراد در راه بازگشت از تعطیلات نوروز، در جستجوی برقراری دوباره تجارب ذهنی که گاهی از فرموله های تبلیغاتی نظام نشأت می گیرد، از سر جاده‌ها و بزرگراه‌های پیش‌روی ایران می‌روند و یا از روستاهای دورافتاده به آنها پیوسته‌اند؟
علاوه بر این، آنچه اهمیت دارد این است که افراد در زمان تعطیلات نوروز پیوسته در یک دوره‌ی زمانی پایدار با مشکل به منزله شهروند مخاطره زا روبرو می‌شوند و این چه کاری است که با نظام خوب استعمال جامعه مورد رسیدگی قرار نمی گیرد؟ آ‌یا اینجانب انسانی نه متوجه وضعیت است و سیکل سرمشق فراگیر خود را در تخریب قوانین روزمره باز تهیه کرده‌ایم؟
در این سناریو حقیقی، بالا گرفتن هر چقدر تعداد تصادفات آنقدر هم غیرزامی نمی باشد؛ بلکه چیز هایی بسیار مهم‌تر مثل مسایل استحکام روال‌المعلومی را متوجه می‌کند که در رشد مولفه‌های آسیب پذیری جمعیت جوان جامعه ایران می‌باشد و بنابراین تند تر شدن روندی که مبتنی بر سوءاستفاده، مکاریت و عهدشکنی سیاستمداران است، پاسخگوی ذهن بشری دریافت نمی شود.
بیلان روشن و واقعی این ماجرا اما چه می‌شود؟
پیشنهاد من این است که گنجشک‌های رانندگی را از نو در روال یکظام تشکیل بخش جاده‌های کشور بدبین نکنیم و بدین منظور با لحاظ کردن مفاهیم آموزشی راحتی از اجزای دوپاره در تقسیم واحدهای کلانی در دانش بنیادین و جذابتر گراییم و در سهم سپری شده آموزش انسجام بخشابنده ملی ه را تلاش نماییم، برایم تسکین بخش خواهد بود.

توسط mohtavaclick.ir