ترکیه با استفاده از آرامگاه مولانا و اجلاس‌های هنری، قونیه را به قطب گردشگری عرفانی تبدیل کرده است. حال آنکه ایران با وجود عارفان بزرگ چون عطار، بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی و… هنوز از این ظرفیت عظیم برای جذب گردشگر بهره نبرده است.

به گفته زهره نیلی، قونیه به عنوان مکانی که آرامگاه مولانا جلال الدین رومی واقع است، نقش مهمی در جذب گردشگران داخلی و خارجی دارد و سال‌هاست که تبدیل به یکی از مراکز اصلی گردشگری فرهنگی و مذهبی ترکیه شده است. سالانه هزاران گردشگر از جمله از کشورهای فارسی زبان مانند ایران، افغانستان و تاجیکستان، همچنین از اروپا و آمریکای شمالی برای بازدید از قبرستان مولانا و شرکت در مراسم شب عروس که همزمان با سالگرد درگذشت مولوی است به این شهر سفر می‌کنند.

ناگفته نماند که بدون وجود آرامگاه مولانا، قونیه تا این حد مورد توجه گردشگران قرار نمی‌گرفت. حضور این شخصیت تاریخی در این شهر، نه تنها باعث رشد صنعت گردشگری شده است، بلکه سهم قابل توجهی در اقتصاد گردشگری ترکیه دارد و این همان ظرفیت و امکانی است که ما با وجود آرامگاه خیام و عطار و ابوسعید ابوالخیر و بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی از آن بهره نبرده‌ایم.

فاطمه حیدری، مولاناپژوه در مصاحبه با خبرگزاری سینا خاطرنشان کرد: “قونیه بدون آرامگاه مولانا تا این حد مورد توجه گردشگران قرار نمی‌گرفت. حضور این شخصیت تاریخی در این شهر، نه تنها باعث رشد صنعت گردشگری شده است، بلکه سهم قابل توجهی در اقتصاد گردشگری کشور ترکیه دارد و این همان ظرفیت و امکانی است که ما با وجود آرامگاه خیام و عطار و ابوسعید ابوالخیر و بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی از آن بهره نبرده‌ایم.”

و ادامه داد: “مسئولان فرهنگی سه کشور ایران، افغانستان و ترکیه می‌توانند مثلث غزنه – نیشابور – قونیه یا غزنه- شاهرود- قونیه تشکیل دهند و به برگزاری تورهای عرفانی بپردازند تا علاقه‌مندان بیشتر با مولانا و سنایی و عطار و بایزید و دیگر عرفای بنام آشنا شوند. حتی می‌توان بسطام را خواهرخوانده قونیه دانست و برای معرفی شاعران و عارفان ایرانی و جذب گردشگر فرهنگی از شیوه‌های نوین و جذاب بهره برد.”

عرفان و ظرفیت آن برای جذب گردشگر

عرفان، به ویژه عرفان اسلامی و شرقی، جذابیت بسیار بالایی برای گردشگران دارد، مخصوصاً در روزگار مدرن که افراد به دنبال تجربه‌های معنوی، آرامش ذهنی و شناخت فرهنگ‌های عمیق‌تر هستند. گردشگرانی که برای تجربه یوگا و مراقبه به هند سفر می‌کنند، می‌توانند به ایران بیایند و به بسطام یا خرقان بروند و همین تجربه را در ایران داشته باشند. در کل، عرفان می‌تواند به یکی از قوی‌ترین جاذبه‌های گردشگری ایران تبدیل شود، همان‌طور که مولانا ترکیه را به یک مرکز بین‌المللی گردشگری معنوی تبدیل کرده است.

به گفته حیدری، هر سال سه رویداد فرهنگی در شهر قونیه برگزار می‌شود و تلاش دولت ترکیه براین است که این سه اتفاق را جهانی کند. یکی همزمان با ماه می(اردیبهشت) و به بهانه سالروز ورود حضرت مولانا و خاندانش به قونیه برگزار می‌شود. «صوفی سینما»، برنامه‌ای است که در حاشیه این مراسم به اجرا درمی‌آید و به نمایش فیلم‌هایی می‌پردازد که عرفان و معنویت پرداخته‌اند. تاکنون آثار مجید مجیدی و «زیر نور ماه» ساخته رضا میرکریمی از ایران در این رویداد به نمایش درآمده‌اند.

رویداد دوم همزمان با میلاد حضرت مولانا به تاریخ 30 سپتامبر(هشتم یا نهم مهرماه) برگزار می‌شود و در حاشیه آن به موسیقی عرفانی توجه می‌شود. مترجم کتاب «مثنوی تراپی» سومین و مهم‌ترین رویداد را، مراسم عروس یا سالروز درگذشت مولانا می‌داند که هفتم تا 17 دسامبر(آذر ماه) به همت شهرداری و اداره فرهنگ و گردشگری قونیه برگزار می‌شود و در آن برنامه‌های مختلف فرهنگی چون موسیقی، سماع و خواندن اشعار مولوی به اجرا درمی‌آید. علت این‌که مراسم بزرگداشت، 10 روز طول می‌کشد هم متاثر از آیه شریفه قرآن و «لیال عشر» است.

عرفان، تعبیر شاعرانه دین است

یکی از عواملی که مولانا را در جهان محبوب کرده، سماع و موسیقی عرفانی است. ایران هم می‌تواند با برگزاری مراسم دف‌نوازی، سماع صوفیانه و در کل توجه به عرفان و معرفی درست عارفان ایرانی به رونق گردشگری و جذب درآمد رو آورد اما فاطمه حیدری بر این باور است که اشتیاق چندانی برای پرداختن به این شاخه از گردشگری وجود ندارد و بعضی، عرفان و تصوف را در تضاد با مذهب می‌دانند در حالی‌که به تعبیر استاد شفیعی کدکنی، عرفان تعبیر شاعرانه دین است و هیچ منافاتی با آن ندارد.

به گفته مترجم «صد شعر عاشقانه‌ی ترکی»، چهره قونیه در سال‌های اخیر تغییر کرده و برخلاف گذشته، جوان‌ها بیشتر از افراد میانسال، مشتاق زیارت حضرت مولانا و دیدن مراسم سماع هستند. پس لازم است به این گروه سنی، توجه ویژه‌ای شود. از سوی دیگر بهتر است نوجوانان و جوانان از سرچشمه، آب بنوشند به این معنی که آثار مولانا و عطار و سنایی و بایزید را مستقیم و بی‌واسطه بخوانند و با لذت عرفان آشنا شوند. راستش را بخواهید شاید اگر متولیان فرهنگی، این نسل را با عرفان اصیل و واقعی آشنا می‌کردند، مجالی برای عرفان‌های نوظهور باقی نمی‌ماند.

توسط mohtavaclick.ir