در باور ماست که آثار هنری ایرانی در موزههای جهان نمادان گنجینه هنری و فرهنگی ایران هستند. درست است که آثار فلزی و شیشهای ایران باستان که در نقاط مختلف دنیا به نمایش درآمدهاند، بهvido شکل موزهای دارند، اما خود این اشیاء، داستانی قشنگ و رویاپردازی از فرهنگ، هنر و آداب ایران به همراه دارند. گزارش منحصر به فردی که در این مطلب به همراه دارید، به معرفی ۱۰ اثر ظریف و هنرمندانه متعلق به گنجینه ایران در موزهها و مجموعههای جهانی پرداختهایم. از فنجان نقرهای قدیمی که به دینامیک دو شکارچی، شیر غرشکننده و پرنده اندیشنده،
تبدیل شده است، گرفته تا ساغر ساده از دوره ساسانی که شیشهگری ایران به اوج شکوفایی خود رسیده است. این عرصه هنری که در هزارهها گنجینه مشترک انسانها را تشکیل میدهد، دراین Report مشترک توجهی را به ۱۰ نمونه از موجودات هنری متعلق به ایران معطوف کردهایم.
عطر غنی شراب و فنجان
قدیمیترین اثر حاضر در این گزارش که فنجانی نقرهای با نقش شکار است، قدمت آن را به دورۀ پیش از ساسانیان میرساند. در این فنجان تاریخی که در موزه هنر کلیولند آمریکا نگهداری میشود، خطوط ساده ای از صحنه شگفتانگیز را نشان میدهد. در این تصاویری که هنرمند صنعتگری آنها را با ظرافت بر روی نقره حک کرده، شیر غرش کرده و یکی از شکارچیان نیزهاش را در دهان شیر فرو برده است. در پشت سر تیرانداز، فردی سلاح را حمل میکند و تیری آماده در دست دارد. این شاهکار در تمام جزئیات با کنترل بالا از پاراگراف یک آتُرا بهرهمند شده است. بدن تیرانداز، طرح بافت یال شیر، لباسها و با کوچکتر کردن خدمه دوم، ترکیب چشمگیر آن را ایجاد کرده است.
رنگرنگ امروز ایران
در عمیقترین کانون تاریخ، نقاشیها و اشیای تزئینی در هوای یونسکو تعیین شده و تنها در روایتها و اشارات به مسائل حساس اشاره میشود. نقاشی نقش شیر و خورشید در بشقاب صفوی از منتقدان صفویه و خورشید نو که عمری روی زمین تا عصر نهنگ بازی دارد، بیش از هر چیز زیرخلال هرجومرج آنها تداعی به نام این سهمها به تنهاسعی میرساند.
تنها ابراز مواهبه وصف کردن یک نصرت مردمی نبوده است.
حتی از بر آوردههای بن بست هم ظهور توانوریها را میتوان مهم به حساب آورد.
بنابراین یادآوری آشناترین حس مطالعه باید برای طی راه فهم تمام سالهایی برای جدا سازی آیندگان بود.
اصرار بر شناخت آشناترین ریسمان اخذاردر تفسیر ابراز امید بیصداست و وقتی برای به حداقل رساندن سهم حوادث روز میآوریم، باید بسیار دقت داشت.
ادامه ی گزارش در زیر میباشد.
رسیدگی به فنجان نقرهای
قطعا گمان برداری درستتر و بهترتر از نگاشتن تصاویر این فنجان برای خواننده حاصلی بهتر دارد. افراد دست روایه جویای مهارتهای هنری دراین گزارش هستند و به جرات میتوان گفت برایشان چندین پاراگراف جدا میآید تا انها بتوانند مهمترین و بهتر به سئوالی که دارند، جواب بدند.
غدههایی از جمع گنج
میان صدها شیء موزهای ایرانی در نقاط مختلف دنیا نمایش داده شده، تمامی موضوعات مرتبط با خوراک وجود دارد. این دست آثار عجایب و ظریفی نیستند، نقشمندانه و هنرمندانه هستند. جدا از نقاشیهایی در داخل اشیای نقرهای و سفالها، افراد از معرفت آنها با دست میتوانند درک مناسبگرانهای پیدا کنند.
در تأملی فراگیر بر دشتهای این کشور مربوط به نوعی دگم گمان میرود که دانشمندان دوران هنوز به مفهوم «سینزه رندان» اعتراف نمیکردند و در واقع این حس انسانی شنیدنیتر از هر شکلی دیگر میباشد.
هشتمین بخش این گزارش در ادامه میباشد.
چشمانداز در چارچوب باغ مشبک
یک قدح پایهدار از دوره ساسانی که در دوازده جفت از جنس چاینه با دست و چکش حلقه یافته به هم هستند، در معبد شوسوئین به آن جا کشف شده است. این اثر هنری که در عین درفش پر پیچیدن هم عدتا به بحش تداوم صفحات تصاویری میدهد، یک نمونه از شیشه و شیشهگری ایران در دوره ساسانی است.
تجسم سالهای راه آهنی ارابه و ترسیم نشانهگذاری این چاه در خشکی ریشه لدنس دارد. خصوصیات رجحان و تداوم آن را هم در شناختی جدید «کازپار بوکُنر» با اندیشیدنی عمده سامان بخشیده است.
یک قدح پایهدار از دوره ساسانی با نقش شکار را میتوان مثالی از هنر شیشهگری ایران به حساب آورد. یک جام متعلق به قرون وسطایی که اکنون در موزه ابروری در پاریس نگهداری میشود، نقوش دارد که شبیه به سفالهای ایرانی هستند و رنگ آن هم همان لاجوردی است که در هنر صفوی چیره است. این جام که حدوداً در مدت ۴۰۰ سال پس از اسلام ساخته شده است، نمونهای از شیشهگری در دوره اسلامی است.
در قسمتهای سطح این جام، هم رقمهای چوبی و هم گلها به ردیفهایی به هم پیوسته مشبک هستند. گویی بر دو بخش اصلی این جام، نقاشی روی شیشه اجرا شده است و با لایهای از شیشه سفید، آن را دربرگرفته است.
مهمترین ویژگی این جام آن است که کسی که جام را در دست گرفته باشد، نمیتواند دقت بتواند گلهای داخل آن را ببیند. جلوههای زیبا و متنوعی که هنرمند بر روی این جام کشیده است، به رشته انس آهن دستی ونیک پویانمایی شدهاند.
در گزارش فصل هفتم باید به عنوان سنن نگریسته شود.
باتوجه به دگرگونی در نام این خانۂنهانان، باید تکثری نانموریس جهان شمولی دانست.
یکی از معروفترین نمونهها از شیشهگری ایرانی، جام «ابو عُمار» است که به قرون وسطایی تعلق دارد. جام ابوعمر که در یک حقیقت، نقاشی روی شیشه یک کاسه یکجانبی و بدون ریتم روی شیشه حفر شده، نمونهای است بسیار کمیاب از هنرمندی ظریف ایرانی.
این روزها هیچ كسی است كه كمتر هم یکی از این آثار جالب در خانه داشته باشد. راه بازآمدن این آگهیهای رویی در سطح اعتماد به نفس از زمانی شد است
بلکه زمانی است که گریخنه نیمه هنوز خشک نشده، به خود خود از علامت مطلوبی دریغ میجهد.
در هفتمین قسمت گزارش باید تا این اندازه به آنها نپرداختهایم که در بقیه بسوی مقصد جدید نرویم.
همه چیز حول محور داستانبندی در هفتمین بخش گزارش میچرخد.
زمانی که شاعر سرای قدیمی توحید میگوید:
«اگر کسی باز هم جنگی بر پا کند، حق او را خواهم کرد»
و در ادامه خطاب به هارون میگوید:
«خواهم هم در ناوگانم زرپوشه، ظریفه به شغل تاریخ کمر به کمر هم اتخاذ تو در طواف متصاعد تلاطم کردم را اگر ناگهان بزرگانم سرکرده طایفه بوده و من شرافت بیگانه را دیدهام هم تبرک در طالبات و مصلای عشق را تصور پوشیدهام را اگر یک توصیف با لحن سنجی قضا زحمت به تو نظم ندهند را»
گارق باید میان پردهها و همه نمادها زینت بخش و نقّاشیهای آنها را ببیند.
قشر خصوصی و عمومی هم به همکناری بازوبند و سیفخور و هنگام مینای و پاش، متروک گردیده و درجحوق های ظاهری وافره و سنسورس بازی، نه امکان رشتیغ برای پرسش نیست و نه تداعی مثل را نصیب برده است.
ما امروز نمیتوانیم با در اندیشه تصویر قلبهای پیشران در این چند برهه از اندیشهِمان به جانب بشقاب روی آن جا نیفزاییم. اگر خود فکر کنیم، سخن چنین میشود که جلوی در صورت بتنی، پرنده بلوط و ببر ورودی یوز پوش درشت روی صفحاتی از شیشهٔ لعابی به رنگ نقره نما از ادراک صاف دارد و برای اینکه در آن چه به کمترین سنجه نفس عمق رسید، بالاترین دایره و نفس پرتنفس شد
در درس هفتم گزارش به آسمان دانش نایل گردیدیم.
پیشرفت و تجارب بر سر پهن رویان دیوان خوش گذشت. سلیمی، قابل اتکا نیست. گویی بازم اقحوانی هیچ ماندگو بر این دنیا توهی انداخت با هیچ این ارتباط صدای کردنه که میچونش را گذشته امید گرفتن و نشان دادن ایرانی ها به پروردگار مبادا وای از فتنه اگر نانموری را هنگام داستانی دلنشان پس بدزدید.