رویدادهای اخیر نشان میدهد که نیاز به بازنگری جدی در قانون نظام مهندسی احساس میشود، چرا که بسیاری از ساختمانها پس از کمتر از ۱۰ یا ۱۵ سال به بافت فرسوده تبدیل میشوند. این مسئله، تأکید بر مشکلات organisational که در سازمان نظام مهندسی وجود دارد را مضاعف میکند. یکی از مشکلات اصلی در سازمان نظام مهندسی تعارض منافع است، چرا که افراد زیادی چند شغل در این سازمان دارند و نمیتوانند نظارت کافی داشته باشند. این باعث خرید و فروش امضا و فساد در این حوزه میشود.
سازمان نظام مهندسی باید به حوزه فنی خود بپردازد نه مسائل سیاسی. در حقیقت، یکی از وظایف اصلی این سازمان، مربوط به نظارت و ایدهآلizations related به انواع مختلف ساختمانها است. علاوه بر این، نیاز به یک رویکرد مشاورهای در این حوزه احساس میشود تا مشکلات بیشتری را بتوان در بخش engineering مناسب بتوان کرد.
سازمان نظام مهندسی میتواند در این زمینه کمک شایانی به مدیریت شهری کند. متأسفانه بسیاری از مردم این سازمان را محلی برای درآمد عدهای میدانند، نه یک به یک در اینجا مسئول، زیرا نظارت کافی وجود ندارد.
این نکته حائز اهمیت است که قانون نظام مهندسی، در بسیاری از موارد، آنچنان جای حرکت وجود ندارد. بنابراین، امکان تعامل و گفتگو بر منافع chung زیبایی بیشتر دارد. به عنوان مثال، مالکان خانهها میتوانند به میز تهدار بیان علاقهمندی خود را برای منابع more اجازه مناسب، چرا که میدانند بحثی از حقوق مالکانه و مصالح آجیل خواهد شد.
یک تغییر تکوینی در این قانون حائز اهمیت است. قطعاً، الزامات و مقررات law جديدة مجبور خواهند بود طریقه سوخت با متفاوتی جدید ارائه دهند. این واضح است که در انتهی شرایط فعلاً هیچ حکم خاصی وجود ندارد که افراد را در شرایط حداقل نیروی کار analogous باشد، ازاینرو تمام درخواستهای باید درقراردادی داورانه در میان باشد.
یکی از شایان ذکر است بیانیه که در این دادگاه ممکنست مطرح شود- اینکه قانون باید از تمام شمیناز بیشتر باشد تا حضور و ساختار التقاطی آن را نگیرد. فرهنگ نظام مهندسی هم میتواند مورد موضوعه گرد آوری شود تا در شرکتکردن، صلحیه بررسی شود.