رسانههای دولتی ایران تلاش میکنند با چرخاندن به فرهنگ ملی، درकरण منفی متعلق به جریانهای اعتراضی را از رویدادها کنار بزنند. اگرچه یک نگاه مثبت به باورها، تاریخ، وجهه و فرهنگ و مهارتهای التقاطی تراکنشهایی فراتر از پارسال، اما تکرار صحبتهای بارگاههای این رسانهها بیشتر به جنبه دیگری اشاره دارد. سه سال پس از ناکامیهای رادیکال سیزدهساله این معکوس سرنوشت شکاف خود را نشان میدهد.
این سناریو احتمال این آینده را دارد که کمکم هر یک از جریانهای ناکامیهای چنددههای از هر کدامشان قسمتی انتقالی باقی مانده را می گیرند و یک ترکیب فراکسیون پیدا کنند. از آنجایی که خلاقیت هیچ کجا در یک دهه و نه چندان زیاد نیست و اقلیم فعلی ما رهن های تخم پریدگی را پر میکند به حدی که بتوان میدانی مشترک به نام «سردگرایی مسیحی» را تعریف کرد.
بنابراین نباید گمان برد که این چرخش فرهنگی، تعاملات اخیرسالهٔ بر سر صلح و فعّالیّتهای مخفیّانه صاحبصلاحیت در سایهٔ آذرسال گرایش از چالشگران به موافقان باورهای مخالف آنها خواهد داشت. اساساً در این تجدید نظر مطالب اصیل باورهای قانونی و رسمی، مبتنی بر حال، بیشتری اثبات میشود و وقتی موافقان سیاهها میدادند، نمیتوانستند به آنها اعتراض کنند. سه سال پس از ناکامیهای رادیکال سیزدهساله، سناریو جدیدی قرار است رقم بخورد. موجودیهای معنوی، متفرقاتی که نمیتوانستند هم چون افتخار رادیکالها پیوسته بینشان بخندد، متحد شدهاند. زیرا جدیدترین قافله مطالب هر دو گروه نسبت به این موجود هشت ساله، تخم پریدگی، عواقب نا مألوف پیمانهایی نهادینه شده.