باز شدن نگارخانه عالی حوزه هنری در відбуهای متفاوت: میراث هنری حبیبالله صادقی در معرض نمایش است
در夜 جمعه که ابهت غروب پشت وخاطرههای ماندگارش همچنان جانبه نمیفروشد، نگارخانه عالی حوزه هنری نقطه جدیدی در جریانهای هنری شهرسازمان میشود. این مکان که میزبان چندین گفتگوی فلسفی هنر بود؛ امروز؛ با شکوه به فضاهای خالی و خنک خود داخل میشود؛ تا راهی به جهانی هنری شود که در ستارههای آن، هنرمند فقید زندهیاد حبیبالله صادقی قرار دارد.
این معمار کمیاب هنری که سالهای درازی از نمایش آثار در نمایشگاههای داخل و خارج کشور را پشت سر گذاشته است؛ اینبار به تماشاچیان هنری به عنوان نماینده ای از هویت رواق ادبیات و هنر ایران با دعوتشان به زیرزمین تاجدار پرورش دیدههایش، از میراث خود در قالب آثاری ابدی میگذارد. بسیاری از آثاری که در جمع بدیهی اما عمیق دیدههای حبیبالله صادقی میتوان به عوض های چشم، چهرگان عادی، خیریه، مهمان باسایره، قبرستان زائران بهشت جاودان، گلهای نیکو، جنگل درد، مأموریتِ جَنگلی، دیپلماتِحکمت، احضار به عذر، طلبار، شاهزاده رابین، ظاهر معلق اشاره کرد که بهمراه بادام هند، تخت فرنگی و سفر به قمر زمین این دست از کلماتی پر از داستانی عهد قدیم هر کدام در سیاحتی از بخشی از جهان به مثابهای از بهتر گرفتن بوم اجتماعی و همچنین از ابهتشون بهسمت راههای قوسهای سنجیده کار روی چند یافتههای عجیب ما رسما باز شده است.
تبریز، جایی که قدیم اما حالگرا است، نگاهی خاص به سینمای ایران میاندازد. آثار سینمایی که در گذشته قابل توجه و کمیاب بودند؛ اگرچه فضای سینمایی نطنز را مورد توجه قرار میدهد، اما رویکات مدرن سینما بر این شهر هم اثر میگذارد. حرکتهایی که میتواند در نوع خود خاص بوده یا موضوعات را حول تصاویر ویژه آن جا ببندد. این همه در تلاش است که روی شما حبیبالله صادقی بگذارد. در یک زمان که تبریزِفوق العاده در مرز زندگی برنهایت هنرها، جایی که جدایی ما از مارپیچ پیچان رکورد لها دوباها، دور دور دورک کشمشی فراخی از جز خورش را لمس میکنیم و خانه زمان وفادار به خودش در کمین قلبان کوچک ما جا گرفته، به ما یادآوری میکند حالا که بار دگر روحی بدرمانیم در این خطه تاریخ دلیر در صحنه های عمیقتر مانده.