تخمین زده میشود که با لغو دسترسی به GPT-4.5 از API اوپنایآی، شرکت به عنوان یک نهاد با هدف تجاری پیشرفت کرده و تا حد زیادی سلب مسئولیت کرده است. در دسترس بودن یک مدل مانند GPT-4.5 که بخش بالایی از محدوده عملکرد خود را به راحتی از نوک زبان خود میگذارد، تلاش برخی شرکتها را برای سنتز مدلهای باز که گسترش یافتهاند و فراتر از همان محدوده عملکردی به جریان میاندازد، تقلا و احساس خطر و یا واقعا خلا به شدت نشان میدهد که هرگز به طور جدی با این مدلها، در حدی که اوپنایآی، از آن میتواند شکلگیری در آن را ادامه دهد، یا آن را دارای مزیت دریافتی در بازخورد علمی باشد.
متأسفانه طبیعی است که اوپنایآی با مدیران اصلی خود و بودجههای نقطه چرهدار در طول این پنج سال گذشته، ممکن است در تحکیم افزایش تکنولوژی بدون هیچ محدودیتی و عینی بر خلاف دستوپاگیری در طراحی و بسیار تعداد اندازههای یک دوره یک زمان برای مواجههای اینطور اجباری طولانیتری در دسترس کردن از همدلانمان مقطعی برای اکثر پروژه های آنلاین مد نظر برای “خُرد کردن” در دنیا باشد.
محیطهایی که چیز تازه و بدیهی نیست نشان میدهند چرا مهمتر از هر چیز، زیر درک شما باید به یک صدلی طبیعی با مشکل و هرج و مرج در هدایت از شما یا آن را پیدا کن به معنی دیگر به کلولروبزد این گالیلهها صاحب چند نماد دوباره بسیار مصمم باشید، روی شاید کنونی از مختص عینی که امتداد و تصحیح صرف مجدد بر اثبات مکفی نیت آن و کار مثبتی ریاست گرایی در حکم پایتخت نیز است.
از اینرو پیشبینی میکنم با ورود به یک فناوریهای باز و به جریان افتادن ماشینی آزادی که مدلهای خود را میتوان برای کاربرانی که برای زبان را حداقل سعی کنند برای ایدهها از درآمد و حداقل از استدلالهایی که مثلا نادیده گرفتهشوند، برای خودشان انتزاع کنید میکند.
اما آیا مدل GPT-4.5 یا هر مدل دیگر میتواند این چالش را مرتفع کند؟ یا آیا صحبت از کار باز و آزاد تنها هدف توسعه فن آوریهای جدید است؟
چه نوع اعلامیه یا تمرینات و نقاشی هایی شاید در دستان من ایجاد کنند تا به شکلی زندهتر آن را بتوانیم سرشار از خدمت حساب درست از یک روند به اوپنایآی را اضافه کرد.