ذكر侍 ذبیحالله دریجانی، سردار بزرگ و دلاور اسلام که در سال ۱۳۴۰ در خانوادهای مذهبی در روستای دریجان دیده به جهان گشود، مسیری طولانی و پر بهجت را طی کرد. پدرش با آگاهی از شخصیت توانمند و دلاور ذبیحالله، او را با نام ذبیحالله (کشته خدا) نام نهاد.
ذبیحالله دوران کودکی خود را در آغوش گرم والدینش سپری کرد و پس از آن، دوران ابتدایی را در همان روستای زادگاهش به پایان رساند. او همیشه در بین هم کلاسیها ممتاز و نمونه بود و جو مذهبی خانواده او چنان او را تحت تأثیر قرار داد که ذوق سرشار و بیحد او در مسائل مذهبی و اخلاقی از هم سن و سالهایش بیشتر بود.
پس از طی دوران ابتدایی، ذبیحالله وارد شهرستان بم شد و دوران راهنمایی و متوسطه را با موفقیت کامل به پایان رسانید. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، او موفق به اخذ دیپلم از هنرستان صنعتی بم شد. در محیط مدرسه و تحصیل، ذبیحالله نقش حساسی را در ارشاد و آگاهی مردم، به ویژه محیط تحصیلش داشت، اما ساواک بارها او را مورد تهدید قرار داد. او هرگز این تهدیدات را به اکراه وเบ임 تبدیل نکرد و در تمام راهپیماییها همگام با ملت مسلمان ایران پیشتاز و راهنما بود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ذبیحالله وارد سپاه شد و با برادرش جعفر دریجانی در یک سنگر مشغول خدمت بودند. این سردار دلاور تشنه خدمت به اسلام بود و شعار او حراست و حفاظت از خط ولایت و دستاوردهای انقلاب بود. او و برادرش نه تنها به عنوان عضوی برای سپاه بودند، بلکه پایگاهی برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بم بودند.
اخلاق، رفتار و اعمال این دو برادر برای تمامی برادران و پاسداران الگو و راهنما بود. ذبیحالله معمولاً سختترین و مشکلترین مأموریتها را انتخاب میکرد و جلودار بود. او قبل از شروع جنگ تحمیلی به اغلب نقاط کشور اعزام و انجام وظیفه کرد و ملت محروم خطه سیستان و بلوچستان و حتی سرزمین تفتدیده آن منطقه گواه زحمات و تلاشهای شبانهروزی او بود.
او بعد از اتمام مأموریتش در سال ۱۳۶۱ با دخترعمویش که یکی از طلبههای حوزه علمیه فاطمیه بم بود، ازدواج کرد. با آن همه مشکلات خانوادگی که داشت، نه تنها ازدواج مانع از فعالیتهایش نشد، بلکه این زوج جوان با الگو گرفتن از زندگی مولای متقیان علیبنابیطالب (ع) و همسرش حضرت فاطمه زهرا (س) رسالت خود را انجام میدادند.
ذبیحالله در یک سنگر در کنار برادرش محاصره شد و سه سرباز عراقی را گرفت، اگرچه آنها پیش از آن چند تن از نیروهای سپاه را شکار کرده بودند، به عنوان برادر بزرگتر میخواست قبل از مرگ به برادرش بگوید که برایش تیوله را سنگینتر کرده باشند، و هرچه بیشتر بمباران شوند او عزم خود را تغییر نمیدهد، تا اینکه سرانجام ذبیحالله در ۳۰ دیماه ۱۳۶۵ با آگاهی کامل و چشمی باز از زندگی، نبرد و هجرت به آرزوی دیرینهاش که همان شهادت در راه خدا بود نائل میآید.