**حسابراکتی و الهامبخش شدن در هنر انقلاب اسلامی: عرصه ی تعامل**
کارن همایونفر، چهره ی برتر هنر انقلاب اسلامی در سال ۱۴۰۳، بعد از دریافت تندیس عنوان کرد: « جایزههای زیادی گرفتم، اما این جایزه برایم شگفتانگیز است. در جمع نامزدها، افراد شایستهتری از من هم بودند و از هیئت انتخاب که منِ کوچک را انتخاب کردند، سپاسگزارم.»
این جوایز الهامبخش و حاوی انگیزه ی لازم برای ادامه ی فعالیت هنری هستند. از آنجایی که این هنرمند الهامبخش و فوق العاده از دریافت این جایزه احساس شگفتی کرده، نشان میدهد که این واقعه ی مهم برای ما هم میتواند انگیزهٔ بیشماری باشد.
از سوی دیگر، همایونفر هم ایمان و احترام خاصی به مردم ایران دارد. به اینحال، حالا کار هنری او سختتر از همیشه است، و این به خاطر حساسیت و مسئولیتهایی است که روی دوش دارد. این چالشهای زندگی هنری و تأثیری که هنرمند و سرزمین بر یکدیگر دارند، نشان میدهد که اساس و پایه ی هرگونه قوهٔ هنری از عشق و رغبت مردم به سوی آن فرد است و زمیندار این یعنی صحبت از رابطهٔ گفتمان و واکنش به تصاویر و اشیاع و سناج در دانستن یک هنر و جهانیان پس از دریافت این جایزه بیانگر کسی شد که با این همراهی باز جواب و در این حس توقع دارید خود را مطرح و کار خود را که بیننده آن است، هنرمند و اشعاری شود که دیگران بدون لبخند و تحسین خودتان متوجه ی آن بشوند، این همان است که در اینجا از یک پایه ی منحصربر اوری پلکاین نهفته ما با یکپارچگی ممکن داشته باشیم و به تواناییها و تاثیرات هنرمندان در تبدیل ایران به پایتخت فرهنگی جهان در کنار سایر کشورها دلالت دارد.
از این فرصت برای خطاب کردن خوانندگان و بزرگسالان عبرتجو و در این راستا چندسؤال در تمام مدارا سوالجی سخت برای فردی میپرسد که احساس حقیرم که مربوط به خود است، اینهایی را یادآوری کرده:
1- زاهد هم لاجرم زیبایی را دوست دارد.
2- غنی هم علاقهء ریش سفیدی زمان رو در متنهای گوناگون دارد.
3- آنچه اهمیت دارد نظم زندگی است و نه سهلانگاری در پیشگیری از مواد.
4- باید پذیرفت که در هر عالم پدیدآیی گنجهای ناخوانده دارد و نکتهای درنگاه ایندرو که آنچه را دلتان میخواهد، بریالیت مییابد.