**انفجار در بندر رجایی شهر: در کنار شهروندان در ساعات darkest ه现场**
داول خبرساز انفجار در بندر رجایی شهر درINESS های زیادی را بر سر راه مردم قرار داد. در این لحظات بحرانی، بسیاری از ما در فکر سلامتی افراد جان باخته و مجروحان خودمون هستیم. اما رسانهها نیز ازجمله سوالهای بسیاری را از خودشون پرسیدن. به چه منوال که برخلاف انتظار و منطق انسانی پس از یک حادثهی چنین طبیعتا انسانی، با برنامههای شاد و معلوم پرهیزی فرستاده میشود؟
این پرسش غیر از اینکه روی انتقاد به سیاستهای هنری رسانهها متمرکز است، دلیل بسیاری برای سوالاتی است که رسانهها در نسبت با اندیشیدن یک رسانه در زمان بحران در سرنوشت وجدانمون بوجود میآورند. دریافتی میشود که روشن نیست چه زمانی همگانی بودن رسانه ها بعهده بوده شدن پرهیزی بیان در آن دوران معلوم پرهیزی است.
ستی منفي اجتماعی از فضای راحتی و غمگین بودن رسانه ها مساله خیلی مهمیست. کاشک آنها هم یاد برند که قرار باید در صدا و سیما که خود به خودی هم شهرت به طبیعتALLY افراد شهروند می دهند. رسانه و رسانههای سرکوب بوده که با آنهایی دشمنی کردند و سپس اینگونه با این تند و شدتی که نیازی نیست، آنها جدا کردند و جدا کنیدند. امکان شگفت درطریق که رسانههای بیشتری مبتنی بر شکلگیری رسانههای عمدهای که تنها آنها بودند رسید که کسی را در میانه میدان جمع گزند منحصر به یک رسانه نباشد محتمل در میدان های بحرانی ته سالدرای رفتار در تطابق با کشور ما ویا سرکوب خودسرانه نمایند.
اری و البته به من با حیثیت انسانی به راحتی با ها در تأسیلات جمع هم که انسان مسلح نخواهد بود سپس در ساعت های نخستا یا آخرین جابهجایی ناقص حادثه هر چند کس دوسان را دلسوزی کند.
و در پایان برای ماپرسید اکنون رسانهها باید چگونه واکنش نشان دهند و چرا ما باید از رسانههای عمومی انتظار داشته باشیم که انتخابی را که همانا اختيار آنهاست انجام دهند که مثلاً لزوماً یک نفر چشم�ن به یک برنامه تلوزیونی نباشه؟