متنی راجع به لزوم لغو چهارمین جشنواره موسیقی کوچه به احترام درگذشتگان حادثه بندرعباس نگاشته شده است. بندرعباس، شهری در جنوب ایران که لزوم لغو یک جشنواره موسیقی را به خود میگیرد.
جشنواره موسیقی کوچه، که توسط روابط عمومی برگزار شده است، ماه پنجم اردیبهشت آغاز شده بود و قرار بود تا پایان ماه دهم ادامه داشته باشد. با وجود اینکه این جشنواره در خشکی بود، تمایل داشت که با انعکاس امواج دریا، زندگی همه را تغییر دهد.
اما مانند همیشه، زندگی با بیعدالتی روبرو است. در بخشی از این اطلاعیه آمده است که: این کشوری کوچک، که در کنار دریا قرار دارد، باز هم ناگزیر از گریه ست. کناری مغازهها، بشقابیوار و عریان در گره دار یک کوری فریبی است که با این راحتی بخشی از این خوشبختی عمیقانه را دزدیده است.
این جشنواره با این سرود به ثبت رسید:
جنوب خونهایه با یه نخلی وسطش، یه کُناری گوشهش، یه قایقِ کهنهای کُنجش. یه اتاقیش اهوازه، یکیش بوشهره، یه بزرگ و پهن و قشنگیش بندرعباسه. خونهای که یه چیشش گریهس، دیگه دست و نی و نای نداره…. امشو تو حیاط مدرسه سعادت دور هم جمع میشیم و داستان آخر رو میخونیم و دست خدا میسپاریمتون و رو به روزهایی که خالقش الرحمنالراحمین است دلخوش به قشنگی ایران، میریم سمت زندگیهامون. با دلتنگی خداحافظی میکنیم.
حتماً مهم است که برای چند روز آینده در ذهن کار کنند و بدون انتقاد باشند، پس بدرقه حضور خدامون لحظه های فوق العادهامون رو برای تو به ثبت بردم پس از اینمرا در جهان گستردهام به در پی کوچهام و بدون حساب برسه تا روزهای زیبا و فراموش نشدنیمان رو به ابدیت ببرمتون و زندگیمان رو به چنین مجله هائی اضافه کن که برده هاشون به بزرگیها نظرشون ندارند.
حالا باید با رهایی از روزهای مبهم دردناک، چه چیزی برای جهان و خاطراتمان بهمراه داشته باشیم؟ پاسخ این سؤال مهم که جهان عذابهای خود را به زمان میکشاند شاید یک روایتHistory Shared یک زندگی مشترک میان طبیعت، مردم و تاریخ داشته باشد که با تداوم زمان، باقی مانده باشد.
شاخههای تنها نخل وسط کوچه بهعنوان آرزوهای یتیم در حرکتند و این گزارش را می رساند که آیا میتوانیم برای همیشه لحظههایی از وجود خود را در دنیا بازی بگذاریم یا خیر؟