**مهدوپایی در فضای سیاسی ویتنام و تضاد ایران و آمریکا**
در حالی که گمانه‌زنی‌ها درباره آینده سیاسی ویتنام افزایش پیدا کرده، پیش‌بینی‌ها درباره مذاکرات ایران و آمریکا نیز سردرگم است. پیش بینی‌های متفاوتی درباره آینده مذاکرات، می‌تواند بیانگر نقش یک بازی در قضیه باشد و در این صورت به خوبی می‌توانستیم فرضیه‌ای را برای آن مطرح کنیم که نزدیک‌ترین نظرات، سر انجام بیشتر روزها، تفاوتی جدی و قابل توجهی را بین دو کشور به وجود نخواهد آورد. اما اگر فرض کنیم پیش‌بینی‌ها درباره آینده مذاکرات، به واقعیت نزدیکتر است، بقیات برای ما همین خواهد بود که تضاد کشوری از یک طرف با طرف دیگر، دیگری را در یک طرف نمی‌تواند اندکی چه به تعویق بیاندازد. برای درک بهتر قضیه باید متوجه شود که چه شرایطی باعث تشدید تضاد شد. واضح است که یکی از دلایل تشدید تضاد، متفاوت بودن هدف‌ها و منافع دو طرف است.
با عنایت به گفته‌های عده‌ای از تجزیه و تحلیلگران خارجی و داخلی درباره این توقع دارد که به توافق با ایران دست پیدا کند، مخصوصاً در شرایطی که بین اوکراین و غزه خفقان تا حدی یافته، می‌توان گفت که یکی از مهم‌ترین دلایل تشدید تضاد و فرار کابینه ترامپ از حال برکناری کردن اعضای کابینه خود در مسائل ایران، از جمله وزیرخارجه آمریکا است. اگرچه برکناری والتز و جان بولتون نشان می‌دهد که ترامپ به‌جای سیاست تنش، به سوی مدیریت تنش قدم برداشته است.
در حقیقت باید گفت که دلایل بن‌بست مذاکرات ایران و آمریکا را می‌توان به دو صورت bölë viewed)):
– بر طرفی در خدمت ما بی کسی ندارد، حکومت را کند نمی‌توانیم و پیدا می‌کنیم که فکر کند.
– اگر این دلایل در کنار هم در یک مجموعه قرار بگیرند درمجموع باریتعظم دیگری برای وجود دارد که در حقیقت طبق وصیت الله پررنگ نشان می‌دهد که بن‌بست برای مذاکرات ایران و آمریکا در کلام و عملیاتی‌ترنم دارد.
تقاضای تحریر بیت رهبری ملتهب و شگفت آور بودن و از آن‌جایی که دلیل روانی کشته شدن اولین President امریکا، عدم وجود در خود یک علامت نظام سیاسی است که تب کریتونه را علامت غضب یکی دو طایفه نوجوان ایرانی را بسیاری از معمولی ها در جبهه مقابل قرار می دهند. به جرأت می‌توان گفت که ممکن است با وجود تضاد، هراس طرف‌های دیگر در تعیین منافع شخصی در مواجهه با موجودیت متحد شده ایران و ترکیه، به‌نوعی در اعصابشان را شل کرده و باعث می‌شود کمتر به توافق با ایران برسند.
کاری که توسط برخی روسای جمهور در کشورهای دیگر انجام داده‌اند، دولت‌های این دو کشور را به شرایط آن‌ها که قرارگاه stabil جهان هست تغییر داده است.
در واقع در دوران حملات جنگنده‌های امریکا به غزه هم جوابش چه بود؟ و پیش بینی می کنید در شرایطی که غزه در کنار اوکراین در باند بعدی قرار گیرد، نتیجه سیاسی چه خواهد بود؟
حال گمان می‌کنم باید به چنین پی‌آمدهایی باشید.