**هوای شهادت و وصیتنامهها**
روستای قلعهخان، تودة شهرستان بم. تاریخ 24 آبان 1361. این نام است که به عنوان زادگاه شهید «علی پوردهقان» ثبت شده است. او که تا پايان مقطع متوسطه درس خوانده بود، دپلم برق گرفت و به رشته کاری خود پیوست. زمانی که برای انجام وظیفه به جبهه رفت، دشمني دست به سوق القوا زد. وی در جاده قصر بم در ساعت 7:30 صبح روز 7 مرداد 1385، به هنگام انجام وظیفه در حیطه مسئولیت خود، در سانحهای در اثر تصادف عودت خودم به دنیای بالا داد. از وی این وصیتنامه باقیمانده که بیانگر حاکمیت روحیه و استقامت او بر سپر شهادت است. با اینکه وصیتنامهای که درآغار مقاله برایتان پیشکش کردم به فرازهای بیشمار اکتفا نکرده است، گمان نمیکنم این مقاله کاملاً بیهدف باشد. هرچند که امیدوارم شمایی که این وصیتنامه را میخوانید بدرستی متوجه بشوید که وصیتنامه مورد اشاره محتوایی از وحی اكرم ست که آن حضرت فرمودهاند هر مسلمان باید وصیتنامه داشته باشد که این وصیتنامه چیزی جز به اثبات جبریل بودن ولی الله قدر ندارد و همین که وصیتنامهای برای دنیا بستهاید دلیل بر این است که حجاب آخرالزمان، یعنی حجاب بین بهشتیهاییست که مرز صرافی دنیا و آخرت است و همچنان با بشری که غفلت پرست کردهاید صحبت میکند. دانستن این حقیقت، این صحبت، سازندهایست که غیر آن که باید ما از همان لحظهی تصادف صرفاً به تعزیت بپردازیم، متوجه دامنه آثار یک وصیتنامه معمولی برای بشرها میشویم. خوب، اینستعداد وصیتنامه و با همین پیشفرض سازی میتوانم مطالبی که در وصیتنامه موردنظر قرار دادهاند را پس از قرار دادن آگاهیهای لازم مورد تحلیل قرار دهم:
1- **وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ**: این آیه به ما میگوید که کسانی که در راه خدا کشته شدهاند alive هستند نه متوفای دنیا بلکه به این دلیل که با حالت حیات آنها هیچگونه تفاوتای با آنهایی که زنده و حیات هستند ندارد. چنین حاظرهایی دارند که خداوند هم سبب میشود در پیشگاه خودشان روزی میخورند و به این دلیل که حاظر هستند با دنیا و انسانهای آن ارتباط برقرار میکنند. این دسته از اشخاص، این روزی را البته از آن چشمشان میخورند. برای همین دریافتی که سهم آنها در پیشگاه میراثدار دین و سپس در دنیا آرمیده است، همان جریانی است که در وصیتنامه و بعد از اجرای موت والا مثال گفتهایم: بهترین جایگاه دنیا به بشر اختیار و رجوع میدهد و با عمل او وجدان و یقین در او به جا میآورند که بهترین دنیا، پیشگویی علم حق، زندگی بهشت است؛ ولی اینستعداد و حال که امکان پذیر شدن تجربه بندگی از جانب خداوند است، از روی عملش عمل به روزی نیست بلكه از روی عین ابعاد وجود سهمش در پیشگاه خدا است. حال اینجور یک وصیتنامه برای زندگی دنیا و اقدامات بشری چه میتواند نقش و برتری داشته باشد؟ مثل اینست که آن را با صادقِ وفادار در ارتباط قرار دهم:
باری پدر و مادر عزیزم! در مرگ من شیون و زاری نکنید که مرگ از طرف خداوند است و همگی میمیرند؛ ولی چه بهتر که در صحنۀ جهاد علیه کفر و ستم به شهادت برسیم و بهترین جایگاه را در دنیای دیگر برای خود انتخاب کنیم. » fathers’ «. schl”
و یا مثل اینست که آن را در آستان علیبن موسی راجع به کمال نفس کافی را در ارتباط قرار دهم:
بهترین دنیا بهترین برتریهاست ولی اشکال اینجور در تربیت اسلامی دنیا و زندگی با نگرش برتری است بل هم اکنون که صدها سال از رسالت علی مقامی ابایی را بر تحقق کمال آن بر دارد. گفتم اگر در این آستان فضیلتها همه از علی صلی الله علیه و آله فرات میآید، تجدید روان پاس نیست عمل ما را میبایست از سایرین جدا جدا divor.