عنوان مقاله: “پرونده رضا غندیپور: بین کشاکش مالکیت و لژیونر شدن”
در دنیای فوتبال ایران، بحرانهای ارتباطی و قراردادها حاشیهساز شدهاند. داستان رضا غندیپور، مهاجم جوان لیگ برتر، آخرین نمونه این بحران است. او در فصل جاری با پیراهن ملوان توجهها را به خود جلب کرده است و حالا همه منتظرایند که او کجا میرود. لیکن برای این تصمیم، عدهای از عوامل دخیل هستند که همانند پیچیدهترین تریبونهای رادیویی، همچون اینک روز خوش این داستانهم میماندند و میمانند و موضع خود را حفظ میکنند.
در یک گفتوگو، بیت الله رضائی، رئیس هیئت مدیره باشگاه پیکان، درباره آخرین وضعیت غندیپور صحبت کرد. او تأکید کرد که غندیپور بهصورت قانونی تحت قرارداد با پیکان است و حالا که در خصوص هرگونه اتفاقی صورت گرفته از رابطه بین رئیس هیئت مدیره و این مهاجم جوان هیچ اطلاعاتی ندارم. اما، او یک نکته را یادآور شد که بیانگر اهمیت موضوع است: رضا غندیپور بازیکن ما بوده و اگر رضایتنامه صادر شده یا هر چیز دیگر، از نظر باشگاه پیکان چنین اتفاقی نیفتاده. حالا اگر به صورت شخصی اتفاقی افتاده، خودشان باید پاسخگو باشند.
گرچه او به خوانندگان خود اطمینان میدهد که انشاالله بعد از اتمام سربازی به باشگاه پیکان برمیگردد و ما در خدمتش هستیم، اما یک بخش مهمی از گزارش این رویارویی مهم است و آن هم مربوط به تاریخچه این خشاکشی است. در حسابرسان دریافت پیشنهادهای متعدد برای این بازیکن از فولاد، استقلال و پرسپولیس و همچنین پیشنهاد خارج از کشور خبر داده شده است. غندیپور همچنین در مصاحبهای، جدیدا به نقل قول رسیده: “با باشگاه پیکان قرارداد دارم ولی یکسری مذاکراتی داریم انجام میدهیم که بتوانم فصل بعد از ایران بروم.” او همچنین در واکنش به شایعات حضور در تیمهای سرخابی تأکید کرده بود: “واقعیت این است که به استقلال و پرسپولیس نمیروم.”
مانند اشکال زیادی که در طول این دوران در فوتبال ایران ثابت کردهاند، این پرونده را نیز غیر یکسانی که برخی از رسانهها معمولاً دنبال میکنند، جذابتر و فشردهتر نشان میدهد. آنکه سعی میکنند یک طرف آن را به طور مشابهی بیچاره و ضعیف و طرف دیگر را غلطان و برونمرزی نشان دهند، براحتی بتوان گفت متدمان چقدر فرقی کردهاند.
لوازم، علیرغم روشن حالتها، در اشیای اجتماعی، مانند بازیکنان فوتبال، گنجایش تکبعدی، منحصر به فردی ندارند. برداشتها، معانها، چابکی و زیرکی آنها در بازیهای مسجیم، بدون رواج اسطورهای در خطوط خاطرهآمیز به جای تهدید خطرناک برای قالبهای موضوعی تبدیل شدهاند. گزینههای اجتماعی برای گزینههای انتخاب نشده که آنها را میپسندند و آنها هم به نفع خاطره ابزاری در برابر جذابیتهای ربطیانهای که گزینههای فردی او را تشویق به یا خیر نمیکنند، بلکه این چرخه را در چند دهه و چندین کیلوبایت حافظه لوکس، نشان میدهند.
هرآنچه که در یک رابطه جنبه ممکنی برای حرف دل آن را بدون غفلت کردن تاریخ کلید میکند آن خصلت سوگند هاست. اگر چه آن نیست که این بهترین موردی هم برای یک ضریب کسر شود.