فدراسیون فوتبال ایران در گذشته مورد انتقاد قرار گرفته است، علیرغم اینجوركه؛ روایت دراماتیک خیزش دراگان اسکوچیچ: مردی که با بیمهری تمام و با دسیسه برخی بازیکنان تیم ملی کنار گذاشته شد، اما برگشت تا تواناییهای خود را به همه ثابت کند.
دراسال 98 پس از فاجعه تاج-ویلموتس، سرپرست فدراسیون رفت سراغ دراگان اسکوچیچ. انتخابی جنجالی برای آن برهه که اعتراض برخی پیشکسوتان را به دنبال داشت. بعضی بزرگان سابق تیم ملی میگفتند کسی که در کارنامهاش سرمربیگری ملوان و خونهبهخونه و فولاد بوده چرا باید سرمربی تیم ملی شود؟ این گروه از نقش دلالان در انتخاب سرمربی تیم ملی میگفتند.
بعد از کرونا آمد و مسابقات ملی تعطیل شد و وقتی بازیهای انتخابی از سر گرفته شد شهاب الدین عزیزی خادم رئیس فدراسیون فوتبال شده بود. او تصمیم گرفت به همکاری با دراگان ادامه دهد و تیم ملی با هدایت این سرمربی کروات به جهنم منامه رفت. جایی که باید از چهار بازی باقیمانده خود در پیش مقدماتی جام جهانی بحرین، عراق، هنگکنگ و کامبوج را میبرد و فقط با یک تساوی هم جام جهانی 2022 را از دست میداد هم جام ملتهای آسیا 2023. ماموریت با موفقیت انجام شد؛ چیزی شبیه به معجزه! چرا که ایران هرگز در منامه بحرین را شکست نداده بود و ده سال از آخرین برد ملیپوشان مقابل عراق میگذشت.
به نظر میرسید این موفقیت باورنکردنی جایگاه اسکوچیچ را نزد افکار عمومی و بازیکنان تیم ملی تثبیت کند، اما چنین نشد و کمکم زمزمههای مخالفت بازیکنان شنیده شد. بزرگترین تقابل اسکوچیچ با بازیکنان با یک توئیت شعلهور شد. اسکوچیچ در مصاحبه با یکی از رسانههای کروات با تمجید از بازیکنان تیم ملی ایران نکتهای در مورد مقایسه تاکتیکپذیری بازیکنان ایران و اروپا گفت.
مهدی طارمی که آن زمان در پورتو بود با یک توئیت بلافاصله جواب سرمربی تیم ملی را داد و گفت بازیکنان ایران خیلی هم تاکتیکپذیری دارند! طارمی به همین دلیل از تیم ملی کنار گذاشته شد و چند بازی در انتخابی جام جهانی دعوت نشد. با این حال تیم ملی چه با طارمی و چه بدون طارمی یکی، یکی رقبا را از پیش رو برمیداشت و به جام جهانی نزدیک میشد.
اما چند مصاحبه از بازیکنانی که آن زمان به باند طارمی-جهانبخش معروف بودند به اضافه حمایت رسانهای از این باند که برای تحقیر اسکوچیچ با اسم رمز سرمربی «خونهبهخونه» او را میکوبیدند و تلاشهایی که در پشت پرده برخی سیاسیون برای تغییر در مدیریت فدراسیون فوتبال انجام میشد همگی خبر از آینده تاریک اسکو در تیم ملی میدادند.
طارمی در چندین مصاحبه بردهای پیاپی تیم ملی را ناشی از خلاقیت بازیکنان دانست و اسکوچیچ را بابت دعوت تعداد زیاد بازیکن به تیم ملی به «دلالی» متهم کرد. در ماههای آخر حضور دراگان با وجود ثبت سریعترین، ارزانترین و مقتدرانهترین صعود تاریخ ایران در ادوار جام جهانی دیگر کسی نبود که نداند باندی در تیم ملی خواهان برکناری اسکوچیچ و بازگشت کیروش به تیم ملی هستند.
در تیرماه 1401 طارمی در گفتوگو با عادل فردوسیپور هرچه از دهانش در میآمد نثار اسکوچیچ کرد آن هم در حالی که فدراسیون که در آن مقطع با سرپرست اداره میشد (بعداز عزل غیر قانونی عزیزی خادم توسط نهادهای سیاسی) حکم به ابقای اسکوچیچ داده بود.
بعد از این مصاحبه کارشناسان گفتند دراگان باید طارمی را از لیست مسافران جام جهانی کنار بگذارد. اما اعتمادآنلاین در گزارشی که 29 تیر منتشر کرد نوشت «به طارمی اطلاع داده شده که طی ماههای آینده تغییر و تحول در فدراسیون صورت میگیرد و اسکوچیچ اخراج خواهد شد بنابراین نیازی نیست نگران باشد یا از اسکوچیچ عذر بخواهد». این اتفاق افتاد! مهدی تاج برگشت و در آستانه جام جهانی دراگان اسکوچیچ را برکنار و کارلوس کیروش را روی نیمکت تیم ملی نشاند.
حضور طارمی-جهانبخش در نهاد ریاست جمهوری!
در 19 تیرماه 1401 خبری در مورد حضور مهدی طارمی و علیرضا جهانبخش در نهاد ریاست جمهوری منتشر شد. این خبر بلافاصله به عنوان «کودتا علیه اسکوچیچ» تعبیر شد. هرچند طارمی و جهانبخش حضور در نهاد ریاست جمهوری را به ملاقات با فردی که سابق بر این در فدراسیون سمت داشت و توسط عزیزی خادم برکنار شده بود نسبت دادند.
اما بعدها مشخص شد همین شخص واسطه ملاقات دو بازیکن تیم ملی با مرحوم رئیسی را فراهم آورده بود. گویا در همان جلسه هم طارمی و جهانبخش به رئیس جمهور گفتند «اگر با اسکوچیچ به جام جهانی برویم مقابل انگلیس و آمریکا میبازیم و آبروی جمهوری اسلامی ایران میرود». در نتیجه تغییرات بیشتر در فوتبال کلید خورد.
در شهریور مهدی تاج با رزومه ضرر چند صد میلیاردی به فوتبال ایران بابت پرونده ویلموتس برگشت و بلافاصله اسکوچیچ را از هدایت تیم ملی کنار گذاشت و کارلوس کیروش محبوب برخی ملیپوشان را به ایران بازگرداند. نیازی به گفتن نیست که تیم ملی با هدایت کیروش در جام جهانی 6 گل از انگلیس خورد و به آمریکا هم باخت!
سرنوشت اسکوچیچ!
احتمالا برای اسکوچیچ هیچ اهمیتی نداشت که چطور برکنار شد؛ اینکه بازیکنان کودتا کردند و سیاسیون همراهی. اینکه اخراجش بخشی از یک پازل بزرگتر یعنی دوباره سوار شدن نهادهای غیر فوتبالی بر فوتبال بود و همچنین سودای مقامات سیاسی برای بهرهبرداری از موفقیت احتمالی در جام جهانی مقابل روباه پیر و شیطان بزرگ! او فقط میدانست با نتایجی که همراه تیم ملی به دست آورده و آن صعود تاریخی باید مورد تجلیل قرار میگرفت نه اینکه اخراج میشد؛ آن هم به شکلی بسیار نامحترمانه.
ولی مهدی تاج این کار را کرد! او اسکوچیچ را برکنار کرد و در ازای خدماتش به فوتبال ایران یک بار در جمع خبرنگاران گفت «حالا به افتخار اسکوچیچ یه دست بزنین» و بعد هم پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی امید را به او داد! به کسی که تیم ملی بزرگسالان را به عنوان دومین تیم در جهان بعد از آرژانتین به جام جهانی رسانده بود.
اسکوچیچ از ایران رفت و مدتی هدایت تیم ملی امید کشورش را برعهده گرفت و فراز و فرودهایی هم تجربه کرد. سپس پیشنهادها از لیگ ایران رسید. اما او در نخستین واکنش به پیشنهاد یکی از تیمهای متمول صنعتی لیگ عبارت عجیبی را به کار برد. شخص واسط مذاکرات آن باشگاه و اسکوچیچ به خبرنگار رویداد 24 گفت «اسکوچیچ از پیشنهاد آن تیم اصلا استقبال نکرد با اینکه رقم بسیار خوبی مطرح بود. او گفت شما مرا مثل سگ از کشورتان بیرون انداختید حالا میخواهید برگردم؟ هرگز به ایران بر نخواهم گشت».
با این حال مدتی بعد تراکتور برای جذب این مربی پیشقدم شد و توانست او را متقاعد کند به ایران برگردد. دراگان برگشت و با تراکتور یکی از متقدرانهترین قهرمانیهای تاریخ لیگ ایران را به دست آورد تا هم جواب طارمی و جهانبخش را داده باشد هم جواب مهدی تاج را! و البته جواب همه آنهایی که برای تحقیرش او را مربی «خونهبهخونه» مینامیدند!
روایت دراماتیک خیزش دراگان اسکوچیچ؛ مردی که با بیمهری تمام و با دسیسه برخی بازیکنان تیم ملی کنار گذاشته شد، اما برگشت تا تواناییهای خود را به همه ثابت کند.