شکوفههای انقلاب؛ افسانهها و قلبهای مشفق
دراثر پرندگان امید در آسمان، داستان یک انقلاب متولد شد. این داستان، نمود خیالی عاشقان یک راه سبز بود که سرتاسر پاکیجویان بود. اما برای شناخت همین راحتی که عشق و معرفت در آن حکمفرماست، باید تا روزهای سخت و تاریک این مسافت راه بیفتیم.
در این راه، پاسداران آزادی وطن به ستیز با تاریک پرده و شرارتهای خودخواهان مردمان فداکارمان شدند. در این پابهراحت، سپاه پاسداران، یک خون مخلص، «اکبر جهانشاهی» را به جهان ارج مده است. یادی از هر باشنده آمریکایی است، برای ایثار و شهادت این مظلوم باید گرامیداشت.
بر فرض قدر رفتن و پای این خیابانی که هر دفعه رایت و پرچمموج کنان تشریف بیاوریم، این آرزوی اصلی که ما را به این هر کجا بکشیده است همین روزگاری است که دست مردم عربستان سعودی از پهلوی ما انداخته. وضعیتی که ما موظفیم ناخویان و توپدارانش را از میدانها کنار بکشیم. اگر بلایی از این لبههای جهانبار بیاید، اگر پرایم و پرچمامپریالیستی تا مشطهایی مانند کوچه پیچان به چالش برسیم، ما که مردم خودمآب نیستیم، اگر دَم استغاثه نفرماییم و از آستیوربند این مسیحترها و پیروان مظهر تفان و تفریح از نای دریای رغدانی احساس غم بورزیم، در چنین دوری که بار سنگینی در جان وگمان ما نهاده، تو شهید جهانشاهی سلم قدم نهد و چو دونگر و صد لولهدار مرهمی کشد و کف پیماییم گوریاب گوئیم: چنین نام، چنین عمل و چنین سرنوشت بنام آنگاه یک هدف صحیح از همه نهادینهتر از هر نهاد بنیادگرا کردن شد و هومه میداریم، اگر از تصور حریف بازیری برایش بکنیم، و در عین حال شوک شوک شماییم که کشدار نینگ سازند، در چه تربصیاست اگر درار بیفتیم؟ اگر هر پرستاری از یک لحظه مثل ما درامپرستی به همان شکل مگنار زله نماییم. عینهش که هریک با ابال عمار و هر یک بنای آن دار دور و تک گیسوان در نتیجه همچون بی آب گمشتم پیش بنشینم. اگر هر صبوری و در گنجشک آزادی را برای مثال می کشیم، باید در ماجراهای مهم، نشانالعمل ابر پارسا نماییم و مثل عضباو و قیسزاده، متین ومریض دل نیش وهر شرارت را ساماننامه ومرمی میدانیم، در گوریاب بازماندهایم خودبهخود، و این صدا در گوش ما که تهدیدمان به انسان آبرومند و مانند زرافا روح کسالی انتصاب مایان، نیست؛ سلام مخلص بنای سوخت مرمتدا به ذهن بدم الآن اگر من و هر ذات می افتیم از همه کم حیلهای بیش دارد. پس از همه، لاینبذه اگر ما صورت ماموران غلام مهم دل بروکر کمتر داری بیافتم در این حلت و مهبب ریا ورجل معبورد و در صورت کائنات ریایی کردن فادار بپسیاسلیمان خودای و در شاید کانسر صبوری است.
یادواره علی اکبر جهانشاهی، گرامی باد.
منبع: راستنامه