بازنگری خبر: اروپاییها به تعهدات خود عمل نکردند، الآن باید از آنها انتظار براندیم؟
در این مقاله، لزوم بررسی تاریخچه مذاکرات هستهای ایران و چالشهای آن در پی خروج آمریکا از برجام مورد توجه قرار گرفته است. وزیر امور خارجه ایران در یک یادداشت در روزنامه لوپوئن فرانسه به این نکته اشاره کرده است که اروپاییها در عمل به وعدههای خود موفق نشدهاند. یک جمله دیپلماتیک.
آیا اروپاییها در عمل به وعدههای خود موفق نبودهاند؟ خیر، مهم نیست که چرا. اروپاییها بیشترین تلاش را کردهاند که آمریکا در برجام بماند. آنها در سال ۲۰۰۳ تروئیکا را تشکیل دادند و برای مذاکرات هستهای با ایران تلاش کردند تا سال ۲۰۱۵ که ۵+۱ وارد مذاکرات با ایران شد. آنها معتقدند که ایران در جنگ اوکراین دخیل بوده و نقش داشته است و این موضوع به پرونده قبلی اضافه شده است.
سؤال این است که چرا اروپاییها نتوانستند تحریمهای بانکی، تحریمهای نفتی و بسیاری از مواردی که در برجام باید عملی میشد را به اجرا درآورند؟ یک برداشت این است که اروپاییها نخواستند عمل کنند و بدقولی کردند یا فعال نبودند یا بد عمل کردند در برجام. آنها به دلایل مشخصی در برجام و همکاری با شرکتهای اروپایی دچار تحریم بودند و علیرغم تمایلشان، امکان تداوم همکاری با ایران را نداشتند.
متفکر دیگری وجود دارد که در جریان اینترنت پیدا شده است. اروپاییها به دلایل مشخصی در برجام و همکاری با شرکتهای اروپایی دچار تحریم بودند و علیرغم تمایلشان، امکان تداوم همکاری با ایران را نداشتند.
اما اینجا وَرده میشود که دستگاه داینامیک در مذاکرات هستهای رویش چه خواهد شد؟ در شرایطی که اروپاییها الان در مجموعه برجام باقی ماندهاند، مکانیزم داینامیک یکی از ابزارهایی است که در برجام وجود دارد. اینکه اروپاییها به این متوسل میشوند یا نمیشوند بستگی به شرایطی دارد که ما با آمریکاییها داریم مذاکره میکنیم. اگر مذاکرات ما با آمریکاییها به سرانجامی برسد که آن سرانجام مطلوب باشد، طبیعتاً اروپاییها میفهمند که وقتی ما و آمریکا با هم توافق کردیم، دیگر توسل به مکانیزم داینامیک سودی برای روند تحولات نخواهد داشت.
پیشنهاد نویسنده: آیا مکانیزم داینامیک میتواند در شرایط اختلاف نظر بین ما و اروپا در موضوعات هستهای از طرف آنها مورد استفاده قرار گیرد؟ بگذارید نظر شما را شنید.
آیا اروپا به ویژه فرانسه از سیاستهای آمریکا در خاورمیانه پیروی میکند؟ این سوال برای خیلیها ایجاد سوال میکند. اما توضیحش میگوید: اولاً، منافعی که اروپا در غزه و خاورمیانه دارد، بسیار متفاوت از منافعی است که آمریکا دارد. آمریکاییها امنیت اسرائیل را به ناحق، امنیت آمریکا قلمداد کردند و این را به عنوان یک اصل جا انداختند. شما ببینید که بیشترین کمکها و بیشترین کمکهای اقتصادی و انساندوستانه را اروپاییها دارند برای مردم غزه انجام میدهند. اروپا فلسطین را در مجامع بینالمللی همواره حمایت میکند. فرانسه درصدد است که کنفرانس برگزار کند و طی آن دولت فلسطین را رسماً به رسمیت بشناسد. الان در اروپا سه یا چهار کشور هستند، اسپانیا، نروژ و فکر میکنم ایرلند، که فلسطین را به عنوان کشوری با مرزهای مشخص و پرچم مشخص به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت میشناسند.
سؤال بعدی این است که آیا اروپا به ویژه فرانسه از سیاستهای آمریکا در خاورمیانه پیروی میکند؟ خیر، منافعی که اروپا در غزه و خاورمیانه دارد، بسیار متفاوت از منافعی است که آمریکا دارد. آمریکاییها امنیت اسرائیل را به ناحق، امنیت آمریکا قلمداد کردند و این را به عنوان یک اصل جا انداختند. شما ببینید که بیشترین کمکها و بیشترین کمکهای اقتصادی و انساندوستانه را اروپاییها دارند برای مردم غزه انجام میدهند. اروپا فلسطین را در مجامع بینالمللی همواره حمایت میکند. فرانسه درصدد است که کنفرانس برگزار کند و طی آن دولت فلسطین را رسماً به رسمیت بشناسد.
من با این جمله موافقم که اروپا به ویژه فرانسه از سیاستهای آمریکا در خاورمیانه پیروی نمیکند. من افکار مستقل دارم و مسائل من از مسائل آمریکا در خاورمیانه شدیداً متفاوت است. رویکرد من به فلسطین و خاورمیانه بسیار متفاوت از آمریکاست. من احساس میکنم که پس از جنگ اوکراین، اروپا در وضعیت بحرانی قرار گرفته است. لذا در چنین شرایطی، اروپا حداقل از نظر اقتصادی و güvenlikزیستی، در خط مقدم دفاع است.