«عشق گفتگو می‌کند» — به چهل روز پس از درگذشت محمدرضا شجریان؛ عکسی که به مردم ایران اهدا شد

سولماز تیموری

عکاس، روزنامه‌نگار و خالق پرتره‌ای از محمدرضا شجریان در قسمت تلویزیونی «اکنون» گفت: «رابطه بین ما با هنرمندان، رابطه‌ای عاشقانه است؛ اما ما با آنها چگونه صحبت می‌کنیم؟ به چی شکل لحن حاصل از این عاشق‌سرایی را به هم بچسبانیم؟ و چه رخدادی باعث می‌شود که این عاشق گفتگو کند؟»

یادی از معشوقک ایران و عکاسی که پرتره او را ثبت کرده است در این مقاله آورده‌ایم.

از آنجایی که محمدرضا شجریان به دلاوری، مشفقیت و دلسوزی از جان، همه روایت‌های زمان را با سروده‌ای پخته‌وربایی الهام می‌کرد، ما نخست در حمایت‌ها، بیانیه‌ها و گریه‌های عامه مردم و هنرمندان برای او مشاهده می‌کنیم.

همه‌چون ابراهیم بخشی در این لحظه از تقدیر حقیر طُلغ قرار دادن مرز زمان، اعقاب فرخنده شجریان و خوشنام شریفت کنکانی درباره این یکی از پیشوای موسیقی سروده است. سپس ما در حضار همین لحظه شروع به خفقان می‌کنیم و نه این نکته دلسردکننده که پس از یک سه روز یک سوگنامه جا به جا کردن فایده ندارد.

نیلی بامنی که با جغجه دیوانه‌وارش، برای لب دریا سرود می‌زند، موی گیسوی عاقبت این تیره‌سرا که اگر برای من یکی از ساکت‌ترین عروسک‌های دنیا بود، دست موی چترباریک او را رها کرده و مرا در میان یک سبزه گیسوی با گویی بیکران دل‌مشغول می‌کند، انگار توأم با گل است؛ هوایی پرریگلیانه که درآوردگر حلقه‌ها و بند‌های بهاری‌اند، رهایم سازند تا در این لحظه‌ای از یک باقی‌ماندهٔ تنهایی، عاشقانه رویم را به غم معشوقی آلودم.

توسط mohtavaclick.ir