**کناره‌گیری از نقش «پلیس جهان» به‌مراتب دشوارتر از چیزی‌ست که در ظاهر به نظر می‌رسد**

گیدئون راچمن ستون‌نویس روزنامه فایننشال تایمز می‌نویسد: کناره‌گیری از نقش «پلیس جهان» به‌مراتب دشوارتر از چیزی‌ست که در ظاهر به نظر می‌رسد. تنش نظامی اخیر میان هند و پاکستان بار دیگر این واقعیت را برجسته کرد. در روزهای آغاز بحران، مقامات ارشد دولت ترامپ واکنشی نشان دادند که به‌طور کامل با دکترین «اول آمریکا» هم‌خوانی داشت.

جی‌دی ونس، معاون رئیس‌جمهور صراحتاً اعلام کرد که ایالات متحده قصد مداخله در مناقشه‌ای را ندارد که «اساساً به ما ربطی ندارد». او تأکید کرد: «ما نمی‌توانیم این کشورها را کنترل کنیم… نه می‌توانیم به هندی‌ها بگوییم سلاح زمین بگذارند، نه به پاکستانی‌ها.» دونالد ترامپ نیز با لحنی دوپهلو، تنها گفت: «آن‌ها به‌نحوی از پس ماجرا برمی‌آیند.»

اما این بی‌اعتنایی متکبرانه چندان دوام نیاورد. با بالا گرفتن درگیری‌ها میان هند و پاکستان و تهدیدهای آشکاری که از سوی اسلام‌آباد درباره احتمال به‌کارگیری سلاح هسته‌ای شنیده می‌شد، واشنگتن بلافاصله به تکاپو افتاد. مقامات ارشد آمریکایی از جمله جی‌دی ونس، فوراً وارد تماس‌های تلفنی شدند تا از گسترش بحران جلوگیری کنند. با اعلام آتش‌بس، دونالد ترامپ بی‌درنگ آن را به نام خود ثبت کرد؛ رفتاری که از او بعید نیست. هرچند نقش دقیق آمریکا در شکل‌گیری این توافق همچنان مبهم است و تردیدهایی جدی درباره دوام آن وجود دارد، اما این بحران بار دیگر آن حقیقت آشنا را به یاد آورد: همان جمله معروف مادلین آلبرایت که می‌گفت، آمریکا «ملت غیرقابل جایگزین» است.

**غذر از غرور تا اضطرار؛ چرخش ۱۸۰ درجه‌ای کاخ سفید در ۴۸ ساعت**

پایین‌تر در متن آمده است که اما این بی‌اعتنایی متکبرانه چندان دوام نیاورد. با بالا گرفتن درگیری‌ها میان هند و پاکستان و تهدیدهای آشکاری که از سوی اسلام‌آباد درباره احتمال به‌کارگیری سلاح هسته‌ای شنیده می‌شد، واشنگتن بلافاصله به تکاپو افتاد. مقامات ارشد آمریکایی از جمله جی‌دی ونس، فوراً وارد تماس‌های تلفنی شدند تا از گسترش بحران جلوگیری کنند. با اعلام آتش‌بس، دونالد ترامپ بی‌درنگ آن را به نام خود ثبت کرد؛ رفتاری که از او بعید نیست.

**غزه زیر آتش، کاخ سفید در سکوت؛ این همان صلح وعده‌داده‌شده است؟**

مادلین آلبرایت، وزیر خارجه دوران بیل کلینتون، نماد همان جهان‌گرایی لیبرالی است که حلقه «اول آمریکا» پیرامون ترامپ آشکارا از آن متنفرند. با این‌حال، برخی ناظران معتقدند رسیدن ترامپ و ونس به همان جایگاهی که آلبرایت برای آمریکا قائل بود، نه‌تنها تناقض‌آمیز، بلکه نوعی سرنوشت محتوم است. آن‌ها زمام یک ابرقدرت را در دست دارند و همان‌طور که رابرت کیگن، نظریه‌پرداز برجسته سیاست خارجی یادآور شده: «ابرقدرت‌ها بازنشسته نمی‌شوند.»

**کاخ سفید یا اتاق بنگاه؟ استیو ویتکاف، مذاکره‌کننده بحران‌های جهانی!**

رئیس‌جمهور هفته گذشته سرانجام فرصتی یافت تا در حوزه توافق‌های تجاری و صلح‌آمیز، برای خود دستاوردی رقم بزند. در جنگ تجاری‌ای که خود آغازگرش بود، آمریکا و بریتانیا به آتش‌بس رسیدند. هم‌زمان، در جنوب آسیا نیز تبادل مرگبار حملات میان پاکستان و هند متوقف شد. اما همان‌طور که در تجارت، موفقیت یک قرارداد لزوماً به معنای الگویی پایدار نیست، در دیپلماسی نیز این پرسش باقی است: آیا این توافق‌های اخیر صرفاً نمونه‌هایی استثنایی بودند یا آن‌طور که ترامپ ادعا می‌کند، واقعاً دارد خود را به‌عنوان «استاد معامله‌گری» تثبیت می‌کند؟

**کدام دروازه ایمن را برای ترامپ باز می‌کند؟**

در نهایت، آیا ترامپ و ونس توانسته‌اند موفقیتی در دیپلماسی به دست آورند؟ یا صرفاً غش در تلاشند؟ آیا آمریکا به‌عنوان تامین‌کننده ضروری برای جهان، یا صرفاً به‌عنوان یک بنگاه اقتصادی که منافع خود را دنبال می‌کند، مطرح است؟

توسط mohtavaclick.ir