طرح کالابرگ الکترونیکی به تازگی در کشور ما اجرا شد و قرار بود که مرحله سوم آن از تاریخ ۲۷ اردیبهشت آغاز شود، اما حالا به نظر میرسد که اجرای این طرح درگیر همان مشکلات و تعویقهای قبلی شده است. این مشکل برای میلیونها خانوار یارانهبگیر کالابرگ ایجاد شده است، به طوری که آنها در بلاتکلیفی کامل قرار گرفتهاند و در انتظار رایزنی درباره مرحله سوم هستند. این مساله خاطره توقف ناگهانی کالابرگ در سال گذشته را زنده کرده و اعتماد عمومی به سیاستهای معیشتی را زیر سوال برده است.
بسیاری از مردم نگران هستند که این تأخیر مقدمهای برای حذف کامل یا تدریجی کالابرگ باشد، به ویژه در شرایطی که فشارهای معیشتی روز به روز افزایش یافته و سفره خانوارها تنگتر میشود. عدم اطلاعرسانی شفاف و عدم پاسخگویی به موقع از سوی دستگاههای مسئول، زمینه را برای گسترش شایعات و سوءاستفاده سودجویان فراهم کرده است. این وضعیت بیاعتمادی عمومی نسبت به سیاستهای حمایتی دولت دامن زده است.
اما پس از رویدادهای بالا، دولت باید کمکی بیشتر کند و به مردم کمک کند. این رخداد یکی از زیر نشانههای آن است که دولت نمیتواند به تبلیغات خود عمل کند و طرحهایش را تحققبخشی دهد. در این مورد، توجه دولت به پروژههای دیگر مانند مدرسهسازی، جشنوارههای فرهنگی یا مباحث کلان سیاسی اهمیتی ندارد. مهم است که دولت به مردم کمک کند و لااقل همتى و تلاش کنند که به مردم کمک کنند.
آیا دولت صلاحیت دارد با مشکل معیشت مردم در جهتی جدی و جدی تلاش کند؟ یا اینکه ناتوانی دولت را با خبر دادن از روندهای همه روزه و بدون هیچ دستورالعمل و اظهار نظر نظری توجیه کنید؟ آیا از دولت انتظار داریم که همواره به رسانههای خود بسپاری و آنها را برای گسترش جریان وعدههای سیاسی استخدام کند؟ آیا ما باید هر بار بیاعتمادی را پردهبرداریم، یا میتوانیم یکبار همگی به یک رکورد صبر نشان دهیم؟ یکی از دغدغهها این است که چگونه میتوانیم به مردم کمک کنیم تا این عجیبوغریبی را طی بکشند؟