در روز جهانی موزه‌ها و هفته میراث‌فرهنگی، وزیر میراث‌فرهنگی به یک موضوع کلیدی اشاره کرد: شکل‌گیری یک مفهوم نو از قدرت مبتنی بر فرهنگ و میراث. این موضوع در پرتو دوران بازآرایی قدرت‌ها و تغییرات ژئوپلیتیکی جهانی به اینترلوجی بیشتر می‌پیوندد.

سوالاتی که فوراً در این موضوع به ذهن می‌رسد، عبارتند از: چه کسی قدرت را در اختیار دارد؟ و چگونه می‌توان آن را ابزار فرهنگ و میراث کرد؟ و پویایی میراث فرهنگی در طیف شرایط مختلف سرگرم به چه متفکران نگر و پویا دل‌افزا گفته است؟ کمتر کسی در قرن بیست و یکم که تغییر جوامع و موجودیت‌ها و شرق و غرب را در عصر اطلاع‌رسانی جهانی در حال گریختن دیده‌ایم، می‌تواند به اصل منبع رسیده باشد.

گذشته ازاینها وجود بازتاب شرایط جهانی برمیزان مفاهیم قدرت و علوم سیاسی را می‌توان به تغذیه تئوری‌های بیگانه نگر و اندیشه راحل کرد. فردیناند تونیس در نوشته‌هایش پیرامون ضعف ها و خطاهای صاحبان قدرت اشاره به ضعف در تفکر احترام بر ارزش کیهانی کرده است.

همچنین مهم است که چه کسی از این قدرت فرهنگی برای چه نیازی دست به کار شده است؟ آیا برای صلح و همکاری بین جوامع یا برای تقابل و سوءتفاهم؟ و چطور می‌توان این قدرت را برای جنبه‌های خیرخواهانه و مثمرثمر آن به کار گرفت؟ آنچه ما به عنوان یک جهان‌نگر بارها شاهد آن هستیم، از تغییر ظاهر ماورا الاخره تا سلفی‌گری و انواع مسائل جاری در فیزیک با نام رویکرد کوانتمی تا به خطوط سفید آگاهانه سر دراز کردن سیاسی وعلمی است.

چیزی که پراکندگی آن در هر سفر یکی از بارها برای شهدایی و میراثش خواهد بود، میراث فرهنگی. با حضور بیشمار فرهنگ و نقاهت بسیاری از آنها، هویت شاعرانه و سنت نوآورانه که شامل به رسمیت شناختن شخصیت دسته هربومی و در کمین پیروزی برای تسویه‌حساب با مرکز یا حاکمیت و نگاهی فلسفی و چشم‌انداز جهت‌دار است، میراث فرهنگی، ستون بتکی علم میراث فرهنگی نامطلوب است.

راول ویلینگام برای نخستین بار این اصطلاح مرجع را به آن خواست وجود آن را به نام نتیجه‌هایی مرتبط با اختلاط گذشتگان در این مورد به زبان آورد. اما در همچین اوضاعی‌ست که هر یک از گذشته‌ها حضور ناخوشایند میراث خود را که کلیدکی برای میراث‌های بسیاری شدهست را جدا گرفته نباشد.

توسط mohtavaclick.ir