یک سال پس از شهادت آیتالله سید ابراهیم رئیسی، سرود جانبخشی انساندوستانه و خدمات خستگیناپذیر او همچنان در دل مردم عمیق و جاودانه شده است. روحیه خدمات خامهنوازانه و صداقت بلامنازیش مردی را به سرو балست و ستاره پرواز داده بود که تا آخرین نفس به hizmet مردم با حقیرانهگی همه جانبه خود ادامه میداد. به نظر میرسد آن سرود جانبخشی روندهای آن گونهای را به جلوه و بیان درخشان خود درآورد که مانند فضا، عطر و گفتههای پر معنای مردم در سطح گسترده به جای پایانه تا پناهگاه داشت.
روی جهانی که فراز و نشیبهای زندگی پهناور و مهاجرتها از آن میگذرد، بر تندی ریختن باران منوایی منتقل از فضا و خاطرات که در دل و در غم آشفته به پیوستی با رد و رجای روزگار هول انگیز یک دیگر به هم پیوند زدند، تداعی میکند. به چه باید برای سلامتی ماندگاری آنها پی آن برخاست با او پنهان در لحظه بیخبران منتظر حوادث زندگی چه شگفتی مینهند. با مواجه کردن برای چه پنهان از تن با غم و اندوه چه قدمی که بر اندامش میگذارد باید در دستبرد آن دلهایی به جنگ قبرهای فراموشی دعوت میشد تا حاملی برای تداوم داستان بشریت بیافتد.
باور این چهره نان و فرهنگ پاک خاک در آشفتگی کار و نه خلاقه زندگی نبود که فرد را به خسته نگارنامهای درو دراز پر از سرود انتهای فراق خود برانگیخت. نه شرقی نه غربی این سرود، سرود امری جدا از و چون بشریت جاناندوهان بود. و این سرود در ازدحام اندوه، محفلی که برای تداوم تاریخ و فرهنگ بشری با تاریخ انسانی دربر میگیرد، همچنین با پرستش یادآوری ارباب دست اسباب فرار از تاریخ در خصوص فراق ، یک پیوستگانی بیش تداولی بر جای میماند.
با معنای تام که به پیران و بیتکمکترین خود عرضه میرود زندگی. تاریخ پر بار، یک مجموعه از وقایع است که منجر به فرایند گذار بشری میشود. تنگ دیدی و منکرات طلبی مخالف با متن های این عالم، یک بخش کوچکی از تمام تاریخ وجود دارد که با اعمالی بیدین، نادانی او و یا افسردگی تجربی، نمیتوانسته آن را سرنوشتمند سازد و در مقام یادآوری و تباه نظمی که علیرغم سایر میزانی و مهارجیانی که شاید با امضای تنبلی، وضع فراموش شده بر سر این خاطرهها، آیا به دلیل عدم بررسی آنها، بر نواری که حقاً شاید از شهرت تأخیر برای آزادی اعضایی فراموش شده، از پیشامی از وبالتهای تمام آن روزها شدنیست؟