**افزایش حقوق بازنشستگان: چالشهای عصبی در اعتصاب ناخودآگاه**
از زمان اعلام افزایش حقوق بازنشستگان، همۀ انتظار این بود که با شروع اردیبهشتمحرم تا معیشت بازنشستگان بهبود نسبت به ماههای قبل بیفزاید. با این وجود، پس از گذشت مدتی از اعلام افزایش حقوق، احساس واریز هزینهها از سوی بسیاری از بازنشستگان نیز مشاهده شد، بهگونهای که برخیها بدون دریافت پیغام یا اطلاعیه رسمی از سوی بانک یا سازمان تأمین اجتماعی، متوجه شدند افزایش حقوق به حسابهایشان واریز شده است. این مشکل همین واریز نشده است، بلکه برخی از بانکها هنوز یا در حال واریز باقی هزینهها هستند. در این میان سازمان تأمین اجتماعی روز گذشته اعلام کرد که پرداخت حقوق بازنشستگان در دو مرحله صورت خواهد گرفت. در مرحله اول، حقوق پایه بر اساس حکم سال ۱۴۰۳ واریز شده و در مرحله دوم، مابهالتفاوت افزایش حقوق و مزایای جانبی بر اساس ماده ۹۶ قانون تأمین اجتماعی و متناسبسازیها پرداخت خواهد شد. به گفته این سازمان، پرداخت مرحلهای تا ۷۲ ساعت آینده تکمیل خواهد شد و از بازنشستگان خواسته شده است تا در صورت امکان تا روزهای ابتدایی خرداد صبر کنند.
علاوه بر این، بسیاری از بازنشستگان بهعلت عدم ارسال پیامک یا اطلاعیه رسمی، حتی در صورت واریز مابهالتفاوت، از افزایش حقوق آگاه نشدهاند. این موضوع، ناشی از تفاوت در عملکرد بانکها و عدم یکپارچگی در فرآیند اطلاعرسانی است. سازمان تأمین اجتماعی به بازنشستگان توصیه کرده است که با صبر و بررسی منظم حسابهای بانکی خود، از وضعیت دقیق واریزیها مطلع شوند.
در شرایطی که انتظار بازنشستگان برای اعمال کامل افزایش حقوق همچنان ادامه دارد، سوال این است که چرا نمیتوان انتظار یکپارچگی در فرآیند واریز را داشت؟ آیا این چالشهای عصبی به ناکارآمدی در سامانههای اداری وامInnerText ناشی است یا این که وجود چندین بازیگر متفاوت در این فرآیند باعث این رکود و تاخیر شده است؟ در کنار این مسأله مهمتر است که چه کسی مسئول این تضادها و هرگونه خسارات احتمالی ناشی از تاخیر یا عدم واریز این هزینههاست؟ آیا قانون به مانیتورینگ این تغییرات و صحت عملکرد سازمانهای مرتبط کمک کرده است یا این که همچنان در بازارهای سیاه عمل واگذاشته شده است؟ یک پرسش مهم دیگر این است که آیا ایالتها، شورای پول و اعتبار و یا نهادهای هماهنگکننده کمکی به این مشکلات نکردهاند؟ با این حال، بازنشستگان میتوانند با حوصله و توجه به موجودی حساب خود، از این فرآیند ناتمام اطلاعاتی بیشtereen داشته باشند.
روند افزایش حقوق بازنشستگان، تنها یکی از ابوتمامهایی است که در بخش استانی و جمعبندی سنتی ایران رخ میدهد. بسیاری از ضروریهای مسکن، دسترسی به امکانات، تهیه لوازم و محافل اجتماعی موجودی تأثیرگذار دارد که با مشکل افزایش حقوق، این سطح خاصی از رفاه و رضایت را در بین باقی برده است. آیا دولت میتواند این کاستیها را نادیده بگیرد؟ منکر این باشد که بازنشستگان نقش مهمی در ثبات جامعه دارند؟ به نظر میرسد بسیاری از بازنشستگان متقاضی جدیتری برای تغییر مسکن سنتی و امنیت بیشتری برای آینده هستند. آیا با رویدادهای در حالبرپایی این جریانات اجتماعی و سیاسی، آنها خواهان تغییر در حالبرپایی خود هستند یا این که امیدوارند بعد از عبور بر این جریانات، بر کسی منت_IMPLEMENT زمان اضافی نخواهند گذشت؟ با این رویکرد میتوان به این پرسش رسید که آیا با تضادهای بین اعلام خبر افزایش حقوق و عدم تخصیص ممکن برای انجام این افزایشها، آینده توهینی به ثبات جامعه در حالبرپایی است یا شرایط ناپایدار سیاسی کشور باعث این بیثباتی شده است؟ برای همین، سوال مطرح این است که با این اعلام تغییر منفی باید آیا افزایش هزینه مسکن بار سنگینتر بر دوش بازنشستگان، در شرایط انتظار ناآرامی فردا به چشمانداز ما برای روزهای آینده بیفزاید؟