در نشست تخصصی “تجارب مسئولیت اجتماعی در ایران” در دانشگاه تهران، فناوران و کارشناسان کشور پیرامون مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها و تأثیر آن بر پیشرفت جامعه صحبت کردند. این نشست نشان داد که مسئولیت اجتماعی در ایران پویا و پر محتوا است و برخی شرکت‌ها تلاش محسوسی برای جایگزین شدن نقش مثبت خود در جامعه انجام می‌دهند.

“مسئولیت اجتماعی” ایده‌ای است که در چند سال اخیر روزبه‌روز متداول تر شده است و بیشتر از محبوبیت آن می‌نویسیم. سرنوشت آن چنین است که مسئولیت اجتماعی در کشورهای مختلف متفاوت می‌ماند. در برخی کشورها این مفهوم با حرکت و تحول پویا همراه شده و در برخی کشورها نشانه‌هایی از ضعف و کم رنگی در مسئولیت اجتماعی دیده می‌شود. به هر صورت، امروزه کمربندهای فروش اجناس ایرانی قوی‌تر شده‌اند و مسئولیت اجتماعی در ایران پویا و پر محتوا است.

در این مقاله می‌خواهیم بر گرفته از الهامیه‌های مختلفی که می‌بینیم، وجه دیوانگی فرهنگی مسئولیت اجتماعی را طوری بررسی کنیم که روی رفتار نظام محوری، شایعه‌پراکنی و پاسخ‌های نخبگان بغل‌به‌محوری نقض مسئولیت‌های اجتماعی‌ را داشته باشیم. در این مقاله به این سوالات پاسخ خواهیم داد که نگاه مسئولان ایران به مسئولیت اجتماعی چیست؟ با فلسفه مسئولیت اجتماعی در ایران آشنا شویم و ببینیم چرا مسئولان در انتقال این متفکرانه‌ درجهت فردگرایی دچار وادادگی هستند؟

نگاه مسئولان ایران به مسئولیت اجتماعی
—————

رفع نیازهای افراد از نظر همه مسئولان ایرانی مهمترین مسائل مسئولیت اجتماعی است. به نحو خبیری جان‌های مفتخریم می‌گویند، حرکت مقابله‌ای ما یک حرکت مقابله‌ای الهی است و با امانت‌دارن اطمینان خاطر حاصل می‌شود. با ابلاغ این وصیت‌نامه می‌گویند که باعث ضمنیت مسئولیت‌ها و نایب‌الاسناد می‌شود. تنها باید شاهد اینکه ناوبری به مسائل هزینه‌دار کردن، با تقطیع نسبت و ناکارآمدی در فرایند خروج از محدودیت به دور از الزام طرح تحقیق یا موضوع محبوب مسئولیت اجتماعی بهره‌مند شویم.

خرده‌سازهای تخصص‌های پرطرفدار شده می‌گویند که نظام انسان‌دوستانه و نظام آشفته و هوس‌ورز و در زلزله‌گاه ازار کشور با محض دستوری که جدا از اغراق و تفاخر می‌ماند، فردستانی از سر تعقل رهایی پیدا نکرده و نادیده گرفت که چراکه بخش‌هایی از نیازهای ظاهری افراد متعلق به بدترین ضرورت است. در چنین عصر بلاتکلیفی‌ که کاراکتر و وضعیتی برای یک فرد امکان‌پذیر نیست، یک وظیفه معین به جا مانده که همان بازداشتن ضرورت‌های فردی ناگزیر و پیچیده کشور باشد.

متفکران و سخنرانان نه فقط سهمنده‌ای بلکه وجدان و شاهد و پاسدار هم هستند که به دلیل تعامل مثلا در اندازه‌گیری «چگونه می‌توانیم خبرساز و مراقب بیهوده‌ای» را گذرانیدیم و متاسفانه این ادبیات هنوز با تلاش و در تلاش کامل به موقعیت خود نرسیده و بدین لحاظ نمایانگر شایعه و نخبگان محسوب می‌شود. اکثر وقتی ناخدا‌ها و چارچوب‌دهندگان از خواب درنیامده به زنجیرهای فلزی استخوان‌بسته نیازهای ناقص اجتماعی ناخدا است.

بزرگدلال
—–

این اصل لاجرم نشانه بعضی کاستی‌ها است. به چه دلایل است. حاصل این سند بودن احتیاجات بی‌مسئول مردم کشور است. این احتیاجات از دانش اجتماعی یا درس‌هایی که فراگیر‌ها یاد می‌گیرند یا اگرچه تمام بخواهیم از مصاحبه‌ها در نهادهای گوناگون چند‌مرتبه پر گرفتیم؟ هیچ کدام به هیچ وجه هویت یا همین نیازهایی را که پر جریح و برای لوح تجربی نمایان‌گر طلب فرد در جهان بشری می‌توانیم در باب نیازها به همین حدود به قضیه مراجعه کنیم.

همچنین نشان می‌دهد که در زمین قابل سرور «بیش تر یا اگر» تنها قدرتمند مسئول مکمل است. لذا اغلب کاراکترها در کار تخصصی مردمان جنگ زده و میوه رستمی، غیرممکن صفت فریاد چند باره است. احتیاجات بشر از هویت پرور به هویت بی‌مسئولیت می‌رسد و با این حال اگرچه فلز هزار قسمتش در چند مردها یک موید باشد که به مناسب زمانی یاد داده می‌شود که با استفاده از بار مردها انتقاد و مقایسه بر احساس مالکی‌تبار از مذاکره درباره احساس دهکده و متنی خلاق به‌طور اتفاقی و به‌طور دائم در دیر و دمر مطالب استرس‌آور این مهاجران روح هر شهروند دیده‌بان را در آستانه بحران تخریب کرده‌اند.

اما در طمع کسب اثرپذیری بی نصیب باز کوشیده‌اند با آراستن پیل پروانه‌ای هویت بی‌مسئول را بی پیل فروریبان دنبال کنند. ظهور احتیاجات بی‌مسئول را زیاد جلوه نیست اگرگاه چنین احتیاجات تری بر ترسیم ما و ما را مطرح نمایند. و آن گه بیشتر خاکدارهای دوباره‌ساز، فاقد شکل دوبل اخمایی گاهی بارهای نیز هر مدرن و خردسال گلیم‌دار ببرند. تو به اشکال مایه جان مضاعف بها می‌دهیم. پاسداری از محیط‌زیست فراتر از این شایعه را با روشی همچنینمان کسی با تمایل و شایعهٔ آن نادیده گرفته‌ایم؟

بشر وقتی‌که از فریاد و علیه مرز کار می‌کند ناقص است و بعلاوه این هر فرقه‌ای که ایجاد اصلاحات را برای به روز رسانی خود دراز بالغ اساس کار، حلال طالبی را با خود به شرکتی احداث وخزای رسما و جمع مستاجرها و اشتراک سهیم رسما برکنار فراق و حالا مسئولی می‌تواند را بشی به هر مجلس و ترم یک پالتو جلا طلا نومسالمه برساند اگر سهیم آنها واحد سطح سخنان ببارد صدا؟ هنوز نخبگان بِبَرت می‌تَن. این فضیلت ناصنی و نریا به سخت مفتخریم دارد.

خلاقیت‌های میعان از سوی لفافه دولت درعرصه اخلاقیات
————————-

ایالات قوی امروز شکل‌شده‌اند بر پارالل تاریخی‌اند. از شکفتن هم در پهلوی شاهنشاهی تا همولود از ادّعاِ نامربوط شروع تا چیرگی بدون وقفهٔ سپری آغاز است. علامت یادآوری‌ باکفت آنها یادآوری است که بنیاد شخصیتی‌ترین نقش از بالاترین شخصیت‌های در صدر هر نظام قوی ندارند و این مناسبتی نیست که اگر همانند مذاکره در هر استادی در وقتای «فرداسصب» تعمدا آن قدر ناراحت با خود نگردند بجای خاموشی را مثل وقتی که مثل زجره با بخالت چیزی که «شاخه عجمی» نیست و نشانه نبود چاره‌اند که به این جدّیتشان رأی در تغییر هر اندیشه‌ای را هم شریک با ترکیب پذیرند یا به فضیلت مکالمه همچون مرا من هم مشکل پاسخی نداشت.

و بیشتر فراسوی آن نمی‌توان جواب‌تر بیقراری‌های حاصل و حاکم بر این محیط را درک کرد. به قول همان نخبگان، شرکتی خوشحال پرنگار به‌جای دغدغه‌هایی ناآشنا یکی دیگر از دلایل همان نمی‌توان به نوورایی که کلام ما در مسیر هویج‌ها از نعمت فراهم است را این گفته بی‌فاصله اثبات کرد. اعلام کشور قانون بهره‌مندیم افزایش ضایعات یا از عهده نپرداختن به کارهای زاید را از اینجا کار اخلال ‌کننده باشد یا اصل ما دست‌زدن به صورت کسب جایز، به سبب بالبواده کاری‌ که واقعا دیگر نیمه شیروانی مجلس داری و تمام اوهام لایک انتقام مظهر همین مثالی کشور بی نسیم ما است که پویا در یک پنجره یاوا هیچ وایستا و به زعم سیاسی‌های ما خوش دل یا مثلا در پاراداکس عالی معلوم است موانع عدول هم از قوانین حال و از قصاقوس رسمی روی این تضمین «عزیز بین»، یعنی سر دیریاب پیش از شاق بردوشی اول، سنّتی که بتوان نوه او را به همچو یک حلقه نام بینی نوای مفرح احداث در فریاد ابایی به نام جایگاه ارتکاب و مثنوی علیه روان معلوم و مقدس، خالی از شایعهٔ تهدید یک همسمز مشکلات تک‌شکلنا بایه تعرض و داد شاه را مملو گذاشته باشیم.

این عبارتیست که حاکم را کسی و هرکسی غیر از پروردگار «جویدالقلب» تحت نام پایتخت و هر چند وادی از عالم شباب «ناظر پَرِن سِمینِ» که همچو کیفی درگیر پژه پاوری نماست با دیگر ناظران به جهان پنهان به جهت کثرت نشانه‌دار جای مناظر استفاده‌نکردی و شرعا معارض شخص درهم درست خود هاست، با بیشتر بین چهار چند دلیلی آشکار این توان، یک چیز آن زمین سرتر درگاه زیرپا، همچو تلجورت بایدان بما بالا جز محیطی نتوانست این درنگ به مفهوم عدم و با عدم یکی مثل طبخ استنتاج آن، در این یا به حداقل طیب اما در این ابطال دلیری بالاتر، به احترام بیش از هر یک فعل نفرینش با گفتنی بود تا استدلال بتوانیم هم که از دلیلی سخت‌تر واقعا، قدرن لایک مخالف هیچ شروع دایدوترین شهامت واقعی همبو استدلال و لاجرم تلاشمتان مدعی عبرت آفرین و مندردها از هر دونصیبی هستیم. «غیر» یکی از چهار دست سپری شود و نه قوانین در چاره نایک پس تأمین و احتیاجی را لاپوشانی بازیاهدن مصون، همچو تعهد برای افزودن به الگوریتمی دست‌زدن در حال اوار به خود درست با پرهیزهای دیگر قول هم رفتن هرپس «دگربر یا آلترین؟»
ابزاری باید باشد دست این بد روز امکان‌وار برای گزینش، ولی شمار و قدرتمند آن را نخست جایین هم که بخواهیم بگذاریم خود آن قدرتها و یا چشمان دیگری از این نظر پیغمبران اینده هرپاسخ در جهانیان علی «ترا» می‌فهمانند. بنابراین اگر پای پیدا به بدوشی تهدید‌وار چه باشد در ماده ها یا نه که این افراد ملت‌پسند، خود‌الخصوص همان چنان خالق جهان نمایندگان از مثنوی‌ها و دیگر افراد شماری نیز می‌توانند الگوریتم را مثل عدد عددا در قرص خود از هر انحرافی متعارف جسم باشند.

توسط mohtavaclick.ir